* هدف از بخشِ بینالملل انتقال تجارب و گزارشهایی از وضعیت طبقۀ کارگر بینالمللی و مبارزاتش به پیشروهای کارگری داخل کشور است.
وضعیت کارگران آمازون؛ ضرورت سازماندهی کارگرانِ بخش توزیع
ترجمه و تلخیص: آسام کیانی
مقدمه: آمازون یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکایی در زمینۀ توزیعِ کالا با چندصدهزار کارگر در سرتاسر دنیا است. گزارش زیر نشان میدهد که وضعیت این کارگران حتی در آمریکای مهدِ سرمایهداری دنیا هم شباهت خیرهکنندهای با وضعیت کارگران در کشورهای «جهان سومی» همچون ایران دارد؛ تحمیل قراردادهای موقت، شیفتهای بلندمدت تا سرحدِ نیاز به آمبولانس، ممنوعیتِ ایجاد تشکل، اخراج و ممنوعیت هر نوع مصاحبه با رسانهها، وصل کردنِ ردیاب به پای کارگران و غیره. گزارشهای این چنینی بیش از هر چیز اثبات پوچ بودنِ ادعاهای کسانی است که سعی دارند به کارگرانِ ایرانی بگویند، کارگران اروپایی و آمریکایی وضعشان از آنها متفاوت است تا به این شکل آنها را به این دام بیاندازند که گویی با کپیبرداری این الگوها از کشورهای پیشرفته میتوان رفاه کارگران را تضمین کرد! بدینترتیب کارگران را به جای مبارزۀ طبقاتی تبدیل به سرباز پیادۀ یکی دیگر از جناحهای سرمایهداری تبدیل کنند! حال آنکه طبقۀ کارگر از هر ملیّت و در هر جغرافیا به هر صورت در حال استثمارشدن است و مسیرِ رفعِ این استثمار نیز در اتحاد طبقاتی کارگران از هر ملیت با هم علیه سرمایهدارانشان است.
با پیشرفت تکنولوژی، سرمایهداری بهجای بهبودِ وضعِ کارگران، روشهای هرچه بدیعتری برای کنترل و استثمار بیشترِ کارگر خلق کردهاست. از رصد کردنِ سرعتِ کارگران در کامپیوترها گرفته تا شنودگذاری محل کار و نصب ردیاب به پای آنها. اگر علم و فناوری با تأخیر زیاد از کشورهای سرمایهداری امپریالیستی به داخل کشور وارد میشود، اما بدعت در روشهای کنترل و استثمار کارگران بسیار سریع به اینجا میرسد. نصب دوربینهای مداربسته و شنود در محیط کار، کنترل بر زمانی که کارگران در دستشویی میگذرانند(مانند قوانین کارخانۀ چسب هِل)، نصب ردیاب (در بخش توزیع) و غیره در شرکتهای داخل ایران به سرعت در حال گسترش است. شرکتهای توزیع آنلاینِ کالا در ایران که رفته رفته بیشتر میشوند، مانند «دیجیکالا»، «بامیلو» و غیره مستقیماً الگوی کنترل کارکنانشان را از روی آمازون برمیدارند و در روزهای حراجی، بیشترین فشار را بر کارگرانشان وارد میکنند. اولاً با توجه به تعداد زیاد کارگرانی که در بخشِ توزیع کالا و خدمات در ایران فعالیت میکنند (پیکهای موتوری و بادپا، فروشگاههای آنلاین، کامیونداران و توزیعکنندگان به انبوهِ خردهفروشیها، مناطق بینِ شهری و غیره ) و ثانیاً به دلیل اهمیت این بخش برای چرخش تولید، متشکلشدنِ کارگرانِ این بخش بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. یک کارگر شاغل در بخشِ توزیع (مثلاً یک پیکِ موتوری) به طور منفرد هیچ نیست اما وقتی در کنار دیگر شاغلین موتوپیکهای موتوری و یا رانندگانِ بخشِ توزیع قرار گیرد، با سازماندهی یک اعتصاب ساده میتواند سرمایهداران را مثلاً وادار به لغو قرارداد موقت کند. علیرغم تفاوتهای کارگرانِ این دو بخش در ایران و آمریکا، راه حلِ هر دو سازمانیابی است. درحالیکه یکی به دلیلِ سلطۀ سندیکاهای زرد مجبور است کمیتههای پایهای خود را برای مقابله با مماشات رؤسای این سندیکاها شکل دهد، دیگری مجبور است لاجرم تلاش برای ایجاد و فعالیت درون تشکل مستقلِ خودش را به مبارزۀ سیاسی پیوند زند.
***
در سالهای گذشته شرکت مشهور «آمازون» به یکی از سریعالرشدترین و پربهاترین شرکتهای جهان تبدیل شدهاست. آمازون با جهش از رتبۀ ۳۳ در سال ۲۰۱۵، اکنون چهارمین شرکت با بیشترین ارزش بازار است که تنها عقبتر از شرکتهای اَپِل و گوگل و مایکروسافت قرار دارد.
این غول خُردهفروشی آنلاین در شهر سیاتل (ایالت واشنگتن) نزدیک به ۳۴۱ هزار کارمند در دستکم ۳۰ کشور دنیا دارد. اواخر سال ۲۰۱۶ آمازون تقریباً ۱۸۰ هزار کارمندِ تماموقت در امریکا داشت که در قیاس با سال ۲۰۱۱ افزایشی شش برابری نشان میداد. آمازون ماه ژانویۀ امسال طرحهایی را برای استخدام ۱۰۰ هزار کارگرِ تماموقتِ بیشتر در داخل امریکا تا اواسط سال ۲۰۱۸ اعلام کرد. قرار است این هدف اساساً از طریق ساخت مراکز بستهبندی جدید (انبارهایی به وسعت کمتر از ۱۰۰ هزار متر مربع معادل با ۲۸ زمین فوتبال) محقق شود که موجودیشان را کالاهای عرضهکنندگان تشکیل خواهند داد. به این ترتیب آمازون میتواند خدمات ارسال محصولات در همان روز سفارش را برای اکثر کالاهایش تأمین کند.
عروج آمازون، ثروتهای بیحدوحصری را برای بنیانگذار این شرکت، یعنی جف بزوس به بارآوردهاست. او اخیراً از «وارن بافِت» هم سبقت گرفت و با ثروت مجموعاً ۷۶.۹ میلیارد دلار به دومین مرد ثروتمند جهان مبدل شد. در تنها سال ۲۰۱۶ بزوس ۲۷.۶ میلیارد دلار به چنگ آورد که اساساً به یُمن صعود ارزش سهام شرکت بود. این مبلغ برای پرداخت ۸۰ هزار و ۹۳۸ دلار دستمزد (تقریباً ساعتی ۳۹ دلار) به همۀ کارکنان این شرکت در سطح جهان کفایت میکند.
ثروت عظیم انباشتۀ بزوس از قِبَل کار کارگران آمازون به دست آمده، کارگرانی که در ازای کار سنگین فیزیکی دستمزدی نزدیک به حداقل میگیرند و به شدت استثمار میشوند. این شرکت برای آنکه تا بیشترین حد شیرۀ کارگران را بکشد از بهروزترین فناوریها استفاده میکند و بیدلیل نیست که به نقض ایمنی کار و سوء استفاده شُهره است. به کارگران انباریها که اقلام برنامهریزیشده را برای ارسال جمعآوری میکنند، ابزار و ادوات ردیاب وصل میشود. این کارگران در هر شیفت، سرجمع ۲۴ کیلومتر را سربالایی حرکت میکنند. اگر اطلاعاتِ ثبتیِ مربوط به کارگران بهرهوری پایین را نشان دهد، به راحتی از سوی کارفرما توبیخ و حتی اخراج میشوند.
خبرنگاری تصویر این کارگران را این گونه توصیف میکند که کارگرانِ انبارها «به سرعت برق و باد» اقلام را با نیروی جسمی خود جابجا و بستهبندی میکنند: «دستورِ اندازۀ مناسب هر جعبه از مونیتور اعلام میشود. سپس از رولِرها کیسۀ بادی محافظ اقلام درون جعبهها و چسب برای بستهبندی آنها بیرون میزند. کارگران با چنان سرعتی مشغول جمعوجور کردن و بستهبندی جعبهها میشوند که فقط با روزها و ماهها و سالها تمرین ممکن است». در سال ۲۰۱۴ یک کارگر زن ۵۲ ساله در اثر برخورد ماشین جابهجایی صفحات پالِت به قفسهها در یکی از مراکز بستهبندی جان باخت. در یک حادثۀ بدنام دیگر در سال ۲۰۱۱ مدیر انبار آمازون در یکی دیگر از شعب با وجود دمای هوا به بیش از ۴۰ درجه از باز کردن درها برای تهویۀ هوا خودداری کرد. وقتی کارگران یکی یکی بر اثر گرما موقع کار از حال رفتند، شرکت صرفاً با پرداخت مبلغی آمبولانسهایی را به حالت آماده باش بیرون انبار خود نگه داشت تا در این حالت کارگران را به بیمارستان ببرند.
یکی از کارگران آمازون توضیح میدهد که مدیر تلاش کرده با ایجاد فضای رعب، مانع افشاگری کارگران دربارۀ وضعیت بد کاریشان شود. کارگرِ دیگری بدون اینکه نامش را بگوید گفت: «خیلیها به خاطر کمتر از اینها هم اخراج شدند».
در دورۀ آموزشیِ به کارگران گفته میشود که صحبت با رسانهها ممنوع است و میتواند باعث اخراج فوری شود. کارگری میگوید «کسی را میشناختم که فقط به خاطر گفتن کلمۀ “اتحادیه” و خوردنش به گوش یکی از مدیرها اخراج شده بود» و «شرکت تهدید کرده که اگر کلمهای دربارۀ تشکیل اتحادیه بشنوند کل مراکز بستهبندی را میبنند و جای دیگری میبرند».
کارگر دیگری میگوید که دستمزد پایه در این شرکت ساعتی ۱۳.۵ دلار است. هر شش ماه دستمزد کارگران به میزانِ ۲۵ سنت ناقابل در ساعت افزایش پیدا میکند، در حالی که سقف حقوق ۱۵ دلار در ساعت است و این ایالت یکی از بالاترین هزینههای زندگی را دارد. در سطح کشوری نیز دستمزدهای پایه برای کارگران آمازون اغلب تنها ۱۱ الی ۱۲ دلار در ساعت است.
کارگر دیگری میگوید: «برای من حیرتانگیزترین چیز دربارۀ کار کردن در اینجا، روحیۀ بهشدت پایین کارکنان است. من جاهای زیادی کار کردم، از جمله در کارخانههای بزرگ؛ اما هرگز روحیۀ کارگران تا این حد پایین نبوده. شما سعی میکنی با وضعیت کنار بیایی و وانمود کنی که “اینجا گُل و بلبله”. اما واقعاً دیدن اینکه همه همیشه افسرده و عصبانی هستند واقعاً سخت است».
آمازون بسیاری از شعب انبارهای خود را در شهرهای بحرانزده و ورشکسته راه میاندازد، مثلاً افتتاح انبار بستهبندی شهر تریسی در ۲۰۱۳، همزمان بود با گشایش انبار دیگری در شهرِ نزدیک خود به اسم استاکتون. این شهر که با بحران مالی ۲۰۰۸ ویران شد، سال ۲۰۱۲ به بزرگترین شهری در امریکا مبدل شد که اعلام ورشکستگی میکند. هرچند سال بعد شهر دیترویت از این جهت از آن پیشی گرفت. شرکت آمازون شش مرکز بستهبندی هم در یکی دیگر از شهرهای مهم ورشکسته (سن برناندینو) دارد.
این شرکت مشخصاً نقاطی را هدف میگیرد که بیشترین آسیب را از صنعتزدایی دیدهاند و از این رو منبع وافر کارگرِ بیکار برای چاپیدن در ازای دستمزدهای پایین به شمار میروند. ایالتها و نواحیای که پول نقدشان ته کشیده، به این قبیل شرکتها معافیتهای مالیاتی و سوبسیدهای آنچنانی میدهند تا «کارآفرینی» کنند.
یکی از نقاط دیگری هم که شرکت برای ساخت مراکز بستهبندی جدید انتخاب کرده، در محل کارخانۀ تعطیلشدۀ جنرال موتورز در حومۀ غربی دیترویت ساخته شود. همچنین قرار است آمازون دو انبار دیگر هم در شهری افتتاح کند که در آن یک شرکت تولیدکنندۀ ابزارآلات صنعتی (کاترپیلار) قصد تعطیلی کارخانهاش را دارد که در نتیجهاش ۸۰۰ شغل از بین خواهد رفت. این ایالت ۱۲.۹ میلیون دلار در قالب معافیت مالیاتی برای تأسیس این انبار آمازون در نظر گرفتهاست. معافیت مالیاتی احتمالاً برای هشت انبار دیگر این شرکت در ایالت مذکور به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار میرسد.
اما در زیر پوست کارگران آمازون، خصومت و خشمی عمیق نسبت به این شرایط کاری ظالمانه و حسی روبهرشد از مبارزهجویی جریان دارد. در حالی که مدیریت در تقلا برای ساکت کردن کارگران آمازون است، اما صفحات زیادی در فیسبوک و دیگر رسانههای اجتماعی به راه افتادهاند که در آنها کارگران فعالانه نظرات خود را ابراز میکنند. تلاشهای اتحادیههای زرد مختلف، از جمله «انجمن بینالمللی ماشینکاران»، برای نفوذ در میان کارگران آمازون همگی به دلیل سابقۀ دههها خیانت این قبیل سازمانها دفع شدهاند. اتحادیۀ تیمسترها (رانندگان و انبارداران) و دیگر اتحادیهها به عوض بهبود دستمزدها و شرایط کارگران انبارها و کارگران تدارکات، همچنان نظام ناهمسان دستمزد و مزایا و مشاغل پارهوقت پرمخاطره و غیره را حفظ کردهاند.
کارگران آمازون نیازمند تشکل و سازمانیابی هستند. اما نه تشکلهایی که وابسته به سرمایۀ کلان و احزاب سیاسی تحت کنترل ابرشرکتها باشند. کارگران آمازون در امریکا و جهان، قدرتی عظیم اما هنوز بلااستفاده در دست دارند. یک اعتصاب مشترک این کارگران میتواند اقتصاد جهانی را فلج کند.
مسائل مهم پیش روی کارگران آمازون، درست مانند تمامی کارگران امریکا و سراسر دنیا با پیریزی یک جنبش سیاسی فراگیر و سازمانیافتۀ طبقۀ کارگر در برابر نظام سرمایهداری میتواند پاسخ بگیرد؛ نظامی که به اقلیتی انگشتشمار مانند مالک شرکت آمازون اجازه میدهد از قِبَل استثمار کارِ جمعیِ طبقۀ کارگر، ثروتهای هنگفت تلنبار کنند. کارگران آمازون در سراسر امریکا و اروپا میتوانند با برقراری خطوط ارتباطی میان خود، گامهای نخست را برای تشکیل کمیتههای عمل از پایین و تدوین استراتژی مبارزاتی برای دفاع از منافعشان بردارند.
۱۷ آوریل ۲۰۱۷