کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری در ادامۀ فعالیتهای حمایتی خود از زندانیان سیاسی، دیوارنگاریهایی را در چند مرحله در حمایت از سه زندانی کُردی کرد که هر سه عضو گروه سیاسی متفاوتی در کردستان بودهاند ولی بهعنوان زندانی سیاسی اقلیتهای ملی در ایران، سلامت همگی آنان در اثر سرکوب و اهمال عامدانۀ حاکمیت، در معرض خطر مرگ و نقص عضو قرار گرفتهاست. (مهر و آبان ۱۳۹۶)
? رامین حسینپناهی:
رامین حسین پناهی از اعضای کومله، در تیرماه ۹۶ به ضرب گلوله سپاه مجروح و دستگیر شد و تا این لحظه هیچ خبر قطعی از سلامتی او در دست نیست. چند روز پیش اداره اطلاعات سنندج به مادر او اعلام کرد که او را (بدون برپایی دادگاه) بهزودی اعدام خواهند کرد. در همین حین حکومت، افشین حسینپناهی (برادر رامین)و دو تن دیگر از حسینپناهیها را طی چند روز گذشته به جمعاً ۲۰ سال زندان محکوم کردهاست. حبس و محکوم کردن اعضای خانواده مبارزین سیاسی، یکی از تاکتیکهای رایجی است که حکومت بالاخص در مناطق ملل تحت ستم (کردستان، بلوچستان، خوزستان) از آن برای ارعاب همگانی استفاده میکند.
ستمی که بر خانواده حسینپناهیها میرود، یک نمونه از خروار سرکوبهای سیستماتیکی است که دولت با بیشترین شدت و حدّت علیه زندانیان سیاسی اقلیتهای ملی بهکار میبَرَد. مادر رامین و افشین حسینپناهی دیروز اعلام کرد که از سر استیصال روبروی اداره اطلاعات سنندج خودش را به آتش خواهد کشید تا شاید وجدان ستمگران بیدار شود…
فعالین کمیته عمل سازمانده ضمن اعلام همبستگی با خانواده حسینپناهیها و حمایت قاطع از حقوق رامین و افشین حسینپناهی و تمامی زندانیان سیاسی در بند، به سهم خود سعی کردند تا دوباره خیابانها را به محلی برای انعکاس وضعیت خطیر رامین حسینپناهی بدل کنند.
? محمد نظری:
محمد نظری از اعضای قدیمی حزب دموکرات کردستان در سال ۱۳۷۳ در حالیکه ۲۳ سال بیشتر نداشت در بوکان دستگیر میشود. بدون برخورداری از حق وکیل، در ابتدا حکم اعدام میگیرد ولی بعدتر این حکم به حبس ابد تغییر مییابد. محمد نظری اکنون در سال ۱۳۹۶ قریب به ۲۴ سال از زندگی خود را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان گذرانده است. بارها درخواست انتقالش به زندان بوکان خود را کردهبود، اما حاکمیت همچنان او را در زندان رجاییشهر کرج نگهداری میکند و بدینترتیب او حتی از ملاقات بستگان خود نیز به دلیل دوری راه محروم است. محمد نظری در تیرماه امسال به گروهی از زندانیان سیاسی که در حرکتی جمعی دست به اعتصاب غذا زده بودند پیوست. اکنون با گذشت بیش از هشتاد روز درحالیکه تنها فرد باقیمانده از جمع اعتصابکنندگان غذاست با شعار «یا مرگ یا آزادی»، همچنان دست از اعتصاب غذایش نکشیده است. کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری در حمایت مطالبات بر حق او، در حمایت از اعتصاب غذایش، خیابانها را به بستر انعکاس صدای او بدل کند.
? زینب جلالیان:
زینب جلالیان از فعالین گروه پژاک، در سن ۱۰ سالگی به دلیل مخالفت خانوادهاش با تحصیل او از خانه فرار میکند و بلافاصله پس از فرار به پ.ک.ک میپیوندد و در میان آنها تحصیل را ادامه میدهد و رشد میکند. در سال ۱۳۸۶ در شهر کرمانشاه و به گفتهای پس از دستگیری یک خانواده کُرد که یک عضو پژاک را پناه داده بودند، دستگیر شده و با اتهام عضویت در پژاک راهی زندان میشود. دادگاه او در عرض چند دقیقه و بدون حضور وکیل برگزار شده و به اعدام محکوم میشود. این حکم بعدتر در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد تقلیل یافت. این درحالیست که خود او مصر است که هیچ وقت دست به اسلحه نبرده و صرفا کار تبلیغی برای پژاک میکردهاست. در طول مدت زندان، جلالیان سخن از شکنجههایی که بر او رفته میکند. فراتر از آن به دلیل اهمال در رسیدگی به سلامتی او، بینایی یک چشمش را از دست میدهد و اکنون نیز در شُرُف از دست دادن بینایی چشم دیگرش است. کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری به سهم خود در حمایت از این زندانی سیاسی رنجدیده، خیابانهای پایتخت را به تریبونی برای صدای اعتراض او بدل کرد.