در طی اعتراضات ما بحث «اعتصاب عمومی» را برجسته کردیم و گفتیم که بدون اعتصاب عمومی بالأخره اعتراضات در سطح خیابانی باقی میماند و دیر یا زود موقتاً فروکش میکند. دلیلش هم روشن است. چون مردم تا یک حد مشخصی توان و کشش نبرد خیابانی دارند و از جایی به بعد خسته میشوند. و تازه این را هم باید اضافه کرد که در این اعتراضات اکثراً از صبح تا ساعت ۵ سر کار بودند و بعد به اعتراضات میپیوستند. یعنی اقتصاد کماکان میگشت و مختل نمیشد.
به همین خاطر بود که میگفتیم برای وارد شدن اعتراضات به فاز جدید، راهی غیر از اعتصاب عمومی نیست. یعنی اعتراضات برای اینکه فراتر از سطح مقابلۀ خیابانی برود، برای اینکه اینبار به کل «اقتصاد» ضربه بزند، حکومت را وادار به عقبنشینی و اعطای امتیاز کند و نهایتاً برای اینکه طبقۀ وسیع کارگر را آمادۀ ورود به فاز سرنگونی و انقلاب کند، باید به «اعتصاب عمومی» پیوند بخورد. در نتیجه اعتصاب عمومی از این نظر یک شرط لازم و بیچون و چرا است، یک «باید» است و یک چشمانداز که باید به آن رسید. چون اعتراض بدون وارد شدن به مرحلۀ اعتصاب عمومی، مثل این میماند که کسی بیش از پنج دقیقه بخواهد نفس خودش را نگه دارد. اعتصاب عمومی نقش هوای تازه را برای اعتراضات خیابانی دارد. البته اینکه باید وارد اعتصاب عمومی شد یک مسأله است و اینکه آیا شرایط این اعتصاب عمومی فراهم است یک مسألۀ دیگر.
وارد شدن به اعتراضات عمومی ملزومات خودش را دارد، یعنی نمیشود صرفاً با درخواست کردنش به آن رسید. دیدیم که در طول اعتراضات فراخوانهایی داده شده بود که حتی برای اعتصاب عمومی روز و ساعت هم تعیین کرده بود! اگر یک تشکیلات رهبریکنندۀ جدی و معتبر با پایههای وسیع وجود داشت، بله با یک فراخوان عملاً اعتصاب عمومی سراسری را آغاز میکرد. ولی چنین نهادی لااقل الآن وجود ندارد. در صورتی که کارگران داخل یک کارخانه یا کارمندان اداره به بیرون از محیط کارشان نگاه میکنند، میزان پیشروی جنبش و خارج شدن ابتکارعمل و کنترل اوضاع از دست رژیم را با هم مقایسه میکنند و فقط در جایی که احساس کنند توازن قوا به نفع جنبش اعتراضی است و این جنبش آینده دارد، با اعتصابات و پیوستن به اعتراضات واکنش نشان میدهند. حدّ بالای این حالت هم دخالت کارگران صنعت استراتژیک نفت است که اگر وسط بیایند، تیر نهایی را به حکومت زدهاند.
در نتیجه برای پُر کردن فاصلۀ اعتراضات خیابانی تا هدف اعتصاب عمومی، میشود چند قدم را برداشت:
حالت اول این است که کارگران برخی کارخانه، نه یک روز که فقط ۱۰ دقیقه به صورت نمادین در حمایت از اعتراضات وارد اعتصاب شوند. ۱۰ دقیقه اعتصاب نمادین، چندین و چندبار بیشتر از این اعتمادبهنفس به هم جنبش اعتراضی و هم کارگران سایر کارخانهها تزریق میکند.
حالت دوم این است که کارگران کارخانههایی که مطالبات محققنشده دارند و بین خودشان این صحبت بوده که فرضاً اگر تا سه هفته دیگه یا یک ماه دیگه دستمزدها را ندهند اعتصاب میکنند، اعتصاب خودشان را تسریع کنند و آن را در شرایط اعتراضات عمومی خیابانی و با حمایت از مطالبات و خواستههای این اعتراضات انجام دهند.
اما یک حالت سوم هم وجود دارد؛ آن هم این است که رژیم در شرایط اعتراضی بهقدری فضای داخل کارخانه را امنیتی میکند که پیگیری همان خواستههای سادۀ قبل از شروع اعتراضات عمومی هم «اغتشاش» نامیده میشود، در نتیجه کارگران داخل کارخانه نمیتوانند جُم بخورند. در این حالت بهترین راه، شرکت کارگران معترض، بدون یونیفورم ( و با پوشاندن چهرههایشان) در تظاهرات و مطرح کردن مطالبات و شعارهای کارگریشان (مثلاً با مضمون «ملیکردن آن کارخانه» یا «گرداندنِ کارخانه به دست خودِ کارگران» و غیره) در بین جمعیت است. بهدلیل اینکه اساساً جنبش کنونی، یک جنبش طبقاتی است، احتمال اینکه جمعیت معترض مردمی از چنین شعارهایی حمایت کنند خیلی زیاد است. (مثلاً یک کارگر میتواند با هماهنگی چند تا از همکاران نزدیک و قابل اعتمادش شعارهای ساده و قافیهدار تهیه کند و بعد با حفظ مسائل امنیتی -یعنی پوشاندن چهره- در تظاهرات شرکت کند و سعی کند آن شعارها را در جمعیت اعتراضی بیاندازد تا شعار بگیرد). اگر چنین فعالیتی انجام شود و سایر کارگران روز بعد از اعتراضات با چشم خود ببینند و بشنوند که در فیلمهای اعتراضی چهطور تظاهرکنندگان از خواستهای آنان حمایت میکنند، اعتمادشان زیاد میشود و به صفوف اعتراضات میپیوندند؛ یا جهش دادن اعتراضات کارگری به سمت اعتصاب خیلی سادهتر خواهد شد.
برای انتخاب اینکه در هر موقعیت باید از کدام تاکتیک استفاده کرد، این کاملاً بستگی به تحلیل از شرایط مشخص داره؛ مثلاً حدود یک هفتۀ پیش که اعتراضات خیابانی در اوج بود، تاکتیک شرکت کارگران در تظاهرات و جا انداختن مطالبات آن رادیکال کارگران کارخانه درون اعتراضات بهترین روش بود. اما امروز که تظاهرات خیاباتی کمابیش فروکش کرده و فضای کارخانه ها هم بسیار امنیتی است، بهترین راه دست کشیدن از کار روزانه برای ۱۰ دقیقه (مثلاً در همبستگی با کشتهشدگان و دستگیرشدگان جنبش) است.
در نتیجه با این توضیحات میبینیم که اعتصاب عمومی یک چشمانداز اجتنابناپذیر است، اما ورود به آن نه فقط خودبهخود و ساده نیست، بلکه سفت و سخت نیازمند سازماندهی و تدارکات است و این دو نیز نیازمند یک تشکیلات انقلابی. تشکیلاتی که مدتها قبل از بروز این اعتراضات گستردۀ مردمی، خودش را ساخته باشد؛ با برنامۀ درست و دخالتگری بهموقع، خودش را اثبات کرده و اعتماد خیلیها را جلب کرده باشد؛ اینجا و آنجا، توی کارخانه و ادارات و دانشگاه و هر جایی، تماسهایی داشته باشد که بتواند نبض اوضاع را مستقیماً به دست بگیرد؛ آنقدر هستهها و نیروهای ساختهشده و آماده داشته باشد که موقع اعتراضات گیج نشود، بتواند درست تحلیل کند و هر بار قدم بعدی را روشن کند؛ بتواند شعار و خط درست را جا بیندازد؛ به تدارک اعتصاب کمک کند و خلاصه به جای بیننده بودن، روی سیر وقایع تأثیر بگذارد. در غیاب یک تشکیلات، درسها و شکستهای اعتراضات اخیر هیچجایی نه ثبت میشود و نه فرموله.
تا زمانی که ما با خلأ یک رهبری انقلابی روبهرو هستیم، اعتراضات و شورشها جلوی چشم ما میآیند و میروند. با وجود فروکش اعتراضات اخیر، اما همۀ شرایط مادی و دلایل آن سرجایشان هستند و از الآن با دقت زیادی میتوانیم پیشبینی اعتراضات جدیدتر اما قویتری را داشته باشیم. اما مهمترین درس از اعتراضات دیماه، همین بود که بدون تشکیلات و بدون سازماندهیِ قبلی، فقط میتوانیم دربارۀ «بایدها و نبایدها» حرف بزنیم، در این حالت محکوم به شکست خواهیم بود و سیر حوادث ما را دنبال خودش میکشد و نه اینکه خودمان مسیر حوادث را تعیین کنیم.
هرچند جنبش اعتراضی علیه سرمایهداری جمهوری اسلامی واقعاً در سطح بالایی است، اما عموماً بسیار خودانگیخته و خودجوش است و از نظر میزان سازمانیابی در مراحل طفولیت خود قرار دارد. این دقیقاً همان ضعفی است که جنبش را بسیار آسیبپذیر میکند و رفع این ضعف، یک هدفِ فوری و فوتی محسوب میشود.
کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری، مهرماه امسال درست به همین دلیل اعلام موجودیت کرده و همۀ کارنامۀ تاکنونیاش هم در مسیر همین هدف بوده. ما از همۀ دوستان و رفقای همراه، با هر درجه از تجربه، درخواست میکنیم که اعتراضات اخیر را مو به مو واکاوی کنند، درسها و نقاط ضعفش را شناسایی کنند، برنامۀ کمیتۀ عمل سازمانده کارگری را بین خود به بحث بگذارند و همراه با ما وارد گامهای عملی برای ساختن تشکیلات رهبریکنندۀ جنبش از پایین شوند، چون وقت بسیار تنگ است.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۲۰ دی ۱۳۹۶