دی ماه ۹۶ یعنی تنها دو ماه پیش ارتش ترکیه با جمعآوری میلیشیای ارتش آزاد و بقایای نیروهای جهادی داعشی و القاعدهای وارد خاک سوریه شد و زیر حمایت صریح امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا و با چراغ سبز روسیه و رژیم اسد و جمهوری اسلامی ایران، وظیفۀ قلع و قمعِ هرگونه مقاومت مستقل در مناطق کُردنشین را برعهده گرفت. با ورود ارتش اشغالگر ترکیه و شبهنظامیان تحت کنترلش به عفرین، بلافاصله یورش همهجانبه به منازل ساکنین و غارت اسباب و اثاثیه و غذا، ضرب و شتم، فحاشی و بازداشت غیرنظامیان و انتقامجویی از زنان بیحجاب آغاز شد. در طول حملات دوماهۀ اخیر نیز مثلهمثله کردن اجساد مدافعینِ عفرین به شنیعترین وجه از تاکتیکهای رایج ارتش ترکیه و میلیشیای تحت کنترلش بودهاست.
از سال ۲۰۱۱ با قلع و قمع اعتراضات مردمی توسط اسد، آزادسازی اوباش القاعدهای از زندان برای مقابله با نیروهای سکولار و تبدیل اعتراضات به یک جنگ داخلی تمام عیار، زمین سوریه محل بازی قدرتهای امپریالیستی غرب و شرق و متحدین منطقهایشان بودهاست. آمریکا و اسرائیل و روسیه و اسد و ایران و عربستان سعودی و ترکیه و قطر و حزبالله لبنان و انواع و اقسام نیروهای نیابتی و شبهنظامی هر یک بازیگر فعال آن بودند. جنگ و ویرانی و اتحادهای موقتی و گاهوبیگاه، ابزار سهمبری از زمینِ سوختۀ سوریه بود. هرچند این نیروها بایکدیگر در نبرد بودهاند، اما منفعت طبقاتی مشترکشان در قلع و قمع جنبش کردها و دستاوردهای مترقی و دموکراتیکش در منطقه بودهاست.
در تمام طول جنگ، تقویت صدای «جبهۀ سوم» وظیفۀ همۀ نیروهای مترقی چپ بود. یعنی تشکیل جبههای مستقل، با تکیه بر بسیج مسلحانۀ مردمی (و نه میلیشیاهای ساختهشده از بالایی مثل ارتش آزاد سوریه)، فارغ از شکافهای فرقهای و مذهبی و قومی و حول منافع مشترک تمام کارگران و زحمتکشان، زنان و جوانان و فقرا و کلیۀ ستمدیدگان، برای مقاومت و آزادسازی مناطق در برابر هر دو جبهۀ ارتجاعی «ناتو و داعش» و «اسد و روسیه و جمهوری اسلامی». عناصری از این جبهۀ سومِ سوریه در مناطق اکثراً کُردنشینی همچون کوبانی و عفرین در واقعیت متجسد شد. مقاومتی که در کوبانی مقتدرانه داعش را به کنار زد. با اینحال اینکه چرا رهبری «حزب اتحاد دموکراتیک» (پ.ی.د) – چنانکه پیشبینی میشد – نمیتوانست آلترناتیو سیاسی مناطق آزادشده از یوغ جبهههای ارتجاعی باشد (و نهایتاً بر همکاری تاکتیکی با اسد و حمایت امپریالیسم آمریکا حساب باز کرد) امری است که در جای مناسبش به آن پرداختهایم. تجربۀ عفرین به درستی برای پایههای حزب و نیروهای راستین مقاومت آشکار کرد که چرا حساب باز کردن بر روی امپریالیسم (گیریم با توجیه یک امرِ تاکتیکی) یک اشتباه مهلک است. در جنگ همهجانبهای که علیه عفرین به پیش بُردهشد، مُشت تمام قدرتهای امپریالیستی از آمریکا و اروپا تا روسیه باز شد. آمریکا عملاً مدتی از جنبش کُردها بهعنوان برگی برای چانهزنی استفاده کرد و امروز هم به همین سادگی ورق را برگردانده است. انگلستان رسماً از ترکیه در این جنگ حمایت کرد و آلمان هم تسلیحات این جنگ نابرابر علیه عفرین را فراهم کرد. روسیه هم که حساب و کتابهای خاص خودش را برای سهمبری از منطقه دارد، با جابجا کردن مهرههای شطرنج در سوریه و در تقابل قرار دادن نیروهای جدید، منافع خود را پیش میبرد. بدین ترتیب برای تنگتر کردن افسار ایران و نزدیکتر کردن ترکیه، تمامی بهاصطلاح «سربازان حافظ صلح»اش را از عفرین بیرون کشید و حریم هوایی سوریه را برای حملات ارتش ترکیه بازگذاشت. بشار اسد هم که زندانی متحدینش است و در این مسائل حرفی برای گفتن ندارد، ولی واضح است که از تضعیف جنبش کُردها به امید یک سوریۀ بهاصطلاح «یکپارچه» حمایت میکند. بنابراین عملاً اسد و جمهوری اسلامی (که خود از تشکیل خودمختاری کردهای سوریه متضرر خواهند شد) به شکل ضمنی راه را برای این حملات باز کردند.
جنگ عفرین بار دیگر اثبات کرد که چرا در صورت وقوع یک جنگ داخلی، باید تنها به نیروی مستقل خود اتکا کرد و چشم به رقابت قدرتهای بزرگ سرمایهداری باهم ندوخت. ترکیهای که امروز چنین بیپروا کردهای سوریه را سلاخی میکند، تا سال ۲۰۱۴ (یعنی درست تا پیش از اینکه ه.د.پ –حزب دموکراتیک خلقها- بدل به تهدیدی برای حاکمیتش شود) روی جنبش کردها تکیه کرده بود.
در این میان بورژوازی کُرد هم به یک اندازه خائن به منافع و مطالبات و خواستههای کارگران و زحمتکشان کُرد بوده و این چیزی است که به خوبی در تجربۀ اخیر رفراندوم استقلال و لگدمال کردن آرای مردم به اثبات رسید. بنابراین خیانت و ناپیگیری احزاب بورژوایی و خردهبورژوایی اعم از کرد و غیر کرد، نشان میدهد که تنها متحدین واقعی عفرین، زحمتکشان کُرد و سایر ملل خاورمیانهاند. زحمتکشانی که میتوانستند با سازماندهی اعتصاب در ترکیه، ارتش را متوقف کنند. با تظاهرات و اعتصابات گسترده در تمام کشورهای درگیر جنگ در سوریه، دولتهایشان را عقب برانند و با فرستادن نیروهای مسلح، میلیشیای مدافع عفرین را تقویت کنند. بدینترتیب هرچند متدهای جنگ چریکی در چنین شرایطی لازم باشد، اما تنها به عنوان یک تاکتیک کمکی در درون یک مبارزۀ متحد و گستردهتر طبقاتی میتواند اثرگذار باشد. جنگ ترکیه علیه عفرین که با آتش گروههای ناسیونالیست و شبهفاشیست ترک شعلهور نگه داشته شد، تنها میتواند با یک نیروی متحد طبقاتی خاموش و عقبزده شود.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۴ فروردین ۱۳۹۷