دومین اعتصاب سراسری رانندگان کامیون: جدال یک «صنف» یا یک «جنبش»؟
دومین دور اعتصاب کامیونداران که از روز اول مرداد شروع شده بود، تا الآن به حدوداً ۸۰ تا ۱۰۰ شهر گسترش پیدا کرده و به چندین بندر اصلی کشور که شاید مهمترینش همان بندرامام باشد رسیده است، به طوری که پایانه و سالن اعلام بار آن کاملاً سوت و کور رها شده و حتی علیرغم اینکه وزارت راه برای نخوابیدن بارِ این بندر کلیدی ماشینهاش را وارد عمل کرده اما قادر نیست اوضاع را به حالت عادی برگرداند.
تأثیر دومین اعتصاب سراسری رانندگان و کامیوندارن هم –چنانچه پیشبینی میشد- بلافاصله با مختل کردن چرخۀ انتقال سوخت خودش را نشان داد و گواهش تصاویر و فیلمها از صفهای طولانی پمپ بنزینها بودهاست.
سوالی که شاید ذهن بسیاری را درگیر کرده باشد این است که بالاخره هزاران هزار راننده و کامیونداری که در سطح کشور پراکنده هستند و به اقتضای ماهیت کارشان اغلب منفرد و منزوی هستند، چطور توانستند در عرض فقط سه ماه دو اعتصاب سراسری بزرگ و بیسابقه را در کشور راه بیندازند؟
سازماندهی این اعتصاب در چنین سطحی بدون کمک گرفتن از ابزارهای دیجیتال مثل تلگرام ممکن نبود. این دقیقاً همان روشی است که میتوان مشابهش را در اعتصابات سایر کشورها هم دید؛ مثل اعتصاب سراسری کامیونداران برزیل در خردادماه امسال که آنها هم نه از طریق اتحادیۀ رسمی بلکه از طریق گروههای بزرگ واتساپ آن اعتصاب سراسری را سازماندهی کردند.
بنابراین در واقع میتوانیم بگوییم که اگر زمانی مثلاً توزیع نشریۀ کاغذی نقش ارگان سازمانده را ایفا میکرد، امروز گروههای تلگرامی هستند که در اکثر اعتصابهای کارگری نقش ابزار سازماندهی را ایفا میکنند و در مورد رانندهها و کامیونداران هم چنین است. واضح است که استفاده از تکنولوژی به لحاظ امنیتی کمک زیادی به سازماندهی در شرایط استبدادی میکند. جمهوری اسلامی هم دقیقاً همین نقش را تشخیص دادهبود که مسألۀ فیلترینگ این ابزارهای مجازی را در دستور کارش گذاشت.
قبل از آغاز دور دوم اعتصاب، تدارکات یک جنگ تمام عیار و کاملاً نابرابر را علیه این اعتصاب کاملاً مشهود بود. دولت و مقامات تمام قدرتشان را بسیج کرده بودند تا مانع از بروز اعتصاب شوند. تا جائیکه حتی در گروههای رسمی اتحادیۀ صنفی کامیونداران واژۀ «اعتصاب» در لیست سیاه قرار گرفت و هر پیامی که حاوی این واژه بود اتوماتیک سانسور میشد. بعد بلافاصله دولت با شتابزدگی کارگروههایی برای رسیدگی به مسألۀ بیمه تکمیلی و لاستیک و غیره برگزار کرد تا وانمود کند که با جدیت بسیار پیگیر مشکلات رانندهها هستند و نیازی نیست در مردادماه کار به اعتصاب بکشد! فی الفور هم با کلی آب و تاب و تبلیغ ادعا کردند که بیمۀ تکمیلی رایگان برای رانندههای کامیون، درست از اول مردادماه (یعنی همزمان با اولین روز اعتصاب) اجرائی میشود. موضوع اعتصاب مرداد به خاطر اوضاع برهم ریختۀ اقتصادی، انقدر از لحاظ سیاسی برای رژیم خطرناک محسوب میشد که حتی کار به کمیسیون امنیت ملی مجلس هم کشیده شد.
با این حال هیچکدام از این تمهیدات نتوانست اتحادی که بر سر اعتصاب وجود داشت را بشکند. بعد که دولت و اتحادیه فرمایشی دیدند نمیتوانند کلاً مانع اعتصاب مرداد بشوند، تلاش کردند تا لااقل آن را تحت کنترل نگه دارند و رفته رفته تحلیل ببرند و بشکانند. به همین دلیل بود که اقدام به توزیع پوسترهایی کردند که مدام هشدار میداد چهارچوب این اعتصاب فقط صنفی هست، و خروج از آن جایز نیست و عدهای «راننده نما» و «نفوذی» در این اعتصابات هستند و میخواهند کشور را متزلزل کنند و غیره.
شدت ترس تا حدی بود که حتی خبرگزاری ایلنا گزارشی را که از روز دوم اعتصاب تهیه کرده بود از سایت حذف کرد. تهدید و شایعهسازی به قصد ارعاب شروع شد: مثلاً شایعه شد که هر کسی از یکم تا دهم بار نزند کارت هوشمندش لغو میشود. از سوی دیگر اخباری مبنی بر اعزام یگان ویژه به تجمع کامیونداران در جاده کمربندی به گوش میرسید. از آن سو گروه تلگرامی رسمی کامیونداران به روی عموم اعضا بسته شد و حق حرف زدن از همه به استثنای خود مدیرها سلب شد. علاوه بر این اخبار اعتصاب در رسانههای رسمی سانسور میشد و فقط عکس و فیلمهای اعتصابشکنی و بار زدن در کانالهای رسمی قرار میگرفت تا وانمود بشود که همه جا امن و امان است و اوضاع به روال عادی ادامه دارد. دولت حتی از ماشینهای راهداری هم برای بار زدن و شکستن اعتصاب استفاده کرد.
با اینحال اوضاع به قدری آشفته و بحرانی است که دیگر حتی سوپاپهای اطمینان رژیم هم در چنین شرایطی درست جواب نمیدهد. برای اثبات این ادعا فقط کافی است نگاهی به صحبت یکی از نمایندههای فرمایشی اتحادیۀ دستسازِ کامیونداران بیندازیم؛ نمایندهای که این مدت خودش در صف اول تبلیغ برای اعتصابشکنی بود، اما در روز پنجم اعتصاب اذعان کرد که:
« افزایش ۲۰ درصدی کرایه، آن هم بعد از سه سال، مسکّن موقت بوده! دلار از مرز ۹ هزار تومان گذشته، قیمت لوازم یدکی بالا رفته و تازه توزیع لاستیک دولتی هم چندان با نرخ بازار تفاوتی ندارد و اینکه «۵ مرداد هم داره میگذره، فکری به حال این صنف ورشکسته کنید» و «اگر به فکر ما نیستید، به فکر نظام باشید!».
این ترس مبنایی واقعی دارد. دومین اعتصاب سراسری کامیونداران در شرایطی اتفاق میافتد که وضع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران به شدت انفجاری است. مردم زیر بحران اقتصادی در حال له شدن هستند و همهجا آتش اعتراض و اعتصاب زبانه میکشد. کار به جایی رسیده که دیگر حتی اتحادیههای دستساز رژیم هم زیر فشار از پائین مجبورند به دولت اعتراض بکنند. همین اتفاق در مورد کارگران راهآهن افتادهاست. کارگران راهآهن اکنون تلویحاً وارد یک اعتصاب بزرگ فرامنطقهای شدهاند، اعتراضی که دو هفته پیش از آذربایجان شروع شد، اکنون به اسلامشهر، کرج، سمنان، شاهرود، دامغان، دورود و اندیمشک و غیره رسیدهاست.
تجربۀ دو اعتصاب سراسری کامیونداران، به کارگران بخش راهآهن که فعالیتشان مستقیماً به بخش حمل و نقل مربوط میشود، ثابت کرد که حتی برای گرفتن کوچکترین امتیاز از دولت- از جمله حقوق معوقهشان هم – فقط با راهاندازی یک «اعتصاب سراسری» در همان صنفی که هستند و نه اعتصابات خرد و پراکنده میتوانند جواب بگیرند.
شاید صدها جلد کتاب و ترجمه و سخنرانی و نقل تجارب تاریخی نمیتوانست به اندازۀ همان یک تجربۀ زندۀ اعتصاب سراسری رانندهها و کامیونداران، آگاهی طبقاتی و سیاسی به بخشهای مختلف کارگران تزریق بکند. اعتصاب هماهنگشدۀ کارگران بخش راهآهن ثابت میکند که این تجربه بسیار سریع از بخش کامیونداران در حال انتقال به صنف دیگری است.
اما حتی فراتر از آن، نشانههایی در حال بروز است که نشان میدهد اعتصاب سراسری رانندهها و کامیونداران، خود به پیش درآمدی برای جا انداختن مسألۀ حساس و فوقالعاده مهم «اعتصاب عمومی سیاسی» در شرایط فعلی هم بدل شدهاست. به فرض مثال میبینیم که از بین خودِ رانندهها کسانی در این اعتصاب میآیند و سایر بخشهای جامعه مختلف را خطاب قرار میدهند و در واقع سطح بالاتری از آگاهی طبقاتی را از خودشان بروز میدهند. چون میبینند که خواستهها و مطاباتشان همانی است که دیگران هم دارند، پس چرا باید جدا از هم و پراکنده باشند؟ اعتصاب اخیر و موانع و مشکلاتش به آنها نشان میدهد باید از مسیری بروند که در آن معلم و کارگر صنعتی و پرستار و دستفروش و مالباخته و بیآب و بیبرق و خلاصه یک جنبش چندین میلیونی معترض دیگر هم در آن وجود دارد؛ جنبشی که دی ماه سال پیش نشانههای حیاتش را اعلام کرد …
در حالیکه خودِ اعتصابکنندههای کامیوندار، اذعان میکنند که اعتراض مشترکی به وضع اسفبار معیشتی دارند و تا به این حد پیش میآیند و دست اتحاد دراز میکنند، بخشهای پیشروی جنبش کارگری؛ بالاخص در دو صنف معلمان و کارگران صنایع بزرگ (مثل هپکو و هفتتپه و غیره) که متشکلترین هستند وظیفه دارند… «وظیفه دارند» از این اعتصاب «حمایت عملی» بکنند. طفرهرفتن از حمایت عملی نقض تمام شعارها و فعالیتهایی است که در گذشته و تا کنون داشتهاند.
الان و در این لحظۀ حساس سیاسی و تاریخی که اعتصاب بیسابقۀ سراسری برای دومین بار شکل گرفته و اعتصابکنندهها نیاز به حمایت دارند و مستقیماً درخواست میکنند و این اصناف را خطاب قرار میدند؛ پیشروها باید جلو بیایند و هم صنفیهای خودشان را تشویق به حمایت و اعلام همبستگی از این اعتصاب کنند، به آن بپیوندند و اعتراضات خودشان را با آن هماهنگ کنند.
به عنوان مثال سندیکای شرکت واحد؛ که بیش از یک دهه است که به یکی از نمادهای جنبش کارگری ایران بدل شده، تجربۀ سرکوب شدید و قلع و قمع را از سر گذرانیده و چه هزینههای گزافی پرداخت کرده تا نگذارد حکومت همین یک اسم را هم از شرکت واحد کاملاً پاک کند، در این اعتصاب، «وظیفه» دارد بیاید پشت اعتصاب کامیونداران؛ یعنی پشتِ همصنفیهایش و تدارک یک حمایت عملی را از آنان ببیند.
این بخشها (از کارگران کارخانه تا رانندههای شرکت واحد) فقط کافی است برای نه یک روز و نه یک ساعت؛ بلکه فقط برای یک ربع (به صورت نمادین) در همبستگی از اعتصاب کامیونداران دست از کار بکشند و یک بنر بالا بگیرند و رو به اعتصابکنندهها اعلام همبستگی کنند؛ همین به قدر کافی نه فقط اعتماد به نفس به این اعتصاب تزریق میکند که گام بسیار مهمی در جهت تقویت اتحاد طبقاتی و سیاسی در شرایط حساس کنونی است. اتحاد و همبستگیای که لازمۀ تدارک برای یک اعتصاب عمومی است.
۶ مرداد ۹۷ – کمیته عمل سازمانده کارگری