رفقا و دوستانی نظر ما را دربارۀ اعتصاب ۱۶ مهر بازاریان جویا شدهاند؛ خطوط اصلی تحلیل طبقاتی و مواضع ما نسبت به اعتصاب بازاریان در مطلب (ویدیویی) که به مناسبت اعتصابِ تیرماه بازار از طرف کمیته منتشر شد، آمده و کماکان به قوت خود باقی است. بنابراین از تکرار خطوط اصلی میگذریم و به ذکر چند ملاحظه دربارۀ اعتصاب اخیر اکتفا میکنیم:
از شهریورماه پیشبینی میشد که با شروع سومین دور #اعتصاب_سراسری_رانندگان_کامیون، قوۀ سرکوب حکومت متمرکز بر این بخش شود؛ بنابراین بدیهی بود که برای نجات این اعتصاب، باید به اعتصاب کامیونداران کمک رساندهمیشد، چون هر یک روزی که میگذرد رانندگان هزینههای سنگینتری پرداخت میکنند.
کمیتۀ ما به سهم خود در یک ماه و نیم گذشته بر ضرورت همبستگی بخشهای پیشروی جنبش کارگری با این اعتصاب تأکید کرد؛ بالاخص اعتصاب کامیونداران در مهرماه میتوانست با جنبش اعتراضی معلمان همراه شود تا اندکی به اعتصاب رانندگان کمک کند و از فشار سرکوب آنها بکاهد. اما اینکه چرا #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_معلمان عملاً با لغو برنامۀ اعتراض در روز جهانی معلم از اعتراض در حتی حوزۀ صنفی خود نیز عقب کشید و یا اینکه چرا مثلاً #سندیکای_شرکت_واحد از یک همبستگیِ غیرمجازی با رانندگان کامیون (یعنی همصنفیهایش) طفره رفت مسألهای است که در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
نهایتاً در غیاب همبستگی و حمایت عملی جنبش کارگری با اعتصاب کامیونداران بود که هم حکومت با فراغ بال دست به دروی رانندگان اعتصابکننده زد و هم نیروهای طیف راست اپوزیسیون ابتکار عمل را در دست خود گرفتند و از طریق یک اتحاد عمل درونی برای نجات اعتصاب کامیونداران، دست به فراخوان اعتصاب بازار برای روز #شانزده_مهرماه زدند.
در این رابطه ملاحظات دیگری نیز وجود دارد:
۱- بحران اقتصادی عملاً زمینههای اعتراض کلیۀ اقشار و از جمله بازاریانِ خُرد را فراهم کرده: نوسان شدید ارز و تأثیرش بر قیمتها و کاهش قدرت خرید مردم عملاً به رکود کسب و کار منجر شده. بنابراین دلایل عینی و واقعی پیوستن بازاریان از نقاط مختلف به این اعتصاب وجود داشت و فقط نیازمند ایجاد جرقه و هماهنگی بود که این کار را دستگاههای تبلیغاتی اپوزیسیون به عهده گرفت. اینکه گفته میشود این اعتصاب در حمایت از کامیونداران است، نه دلیل اصلی پیوستن بازاریان به اعتصاب، بلکه کمابیش نتیجۀ عملی این اعتصاب خواهد بود.
۲- بعد از سرکوب و موج دستگیریهایی که متوجه اعتصاب تیرماه بازار شد، این بار اعتصاب مهرماه برخلاف تیرماه، جنبۀ تعرضی نداشت و صرفاً به پایین کشیدن کرکرۀ مغازهها منجر شد. درحالیکه سبک اعتصاب تیرماهِ بازار بود که سبب گسترش فوری آن به سایر نقاط و ارتقایش به سطح بعدی مبارزه شد؛ یعنی: تجمع فیزیکی و فشار روانی بر مغازهداران برای پیوستن به اعتصاب، راهپیمایی خیابانی اعتصابکنندگان، پیوستن رهگذران و مقابله با نیروهای سرکوب و سپس گسترش خودجوش به سایر نقاط. این دقیقاً همان سبک کاری بود که یک ماه بعد در راستۀ صنعتکاران شاپور اصفهان تکرار شد و جرقۀ اعتراضات سراسری مردادماه را زد.
۳- درحال حاضر پراکندگی اعتصاب در بخشهای مختلف کشور و عدم تمرکزش در یک استان، مزیتی است که توان سرکوب حکومت را پایین میآورد و میتواند حداقلی از اعتماد به نفس موقتی را به جامعه تزریق میکند. اما نهایتاً اگر در طول روزهای آتی نتواند وارد فاز تعرضی شود، هم در گسترش اعتصاب باز میماند و هم از همراهی سایر بخشها با خود محروم میشود؛ بنابراین به همان سرعت نیز میتواند از هم گسسته شود یا حتی بدتر از آن اعتصابکنندگان را مأیوس کند.
۴- اعتصاب رانندگان کامیون از مرز دو هفته گذشته و به شدت زیر فشار است. همراهی اعتصاب بازار با آن یک فرصت است، اما کافی نیست؛ برای آنکه اعتصاب سراسری رانندگان کامیون روی پا باقی بماند نیازمند دو چیز است: اول، پیوستن رانندگان اتوبوسهای بینشهری و درونشهری و کارگران راهآهن و سایر بخشهای حمل و نقل؛ و دوم اعتصاب و اعلام حمایت از طرف بخشهایی از طبقۀ کارگر که بیش از دیگران متشکل هستند و سابقۀ سازماندهی اعتراض سراسری دارند، یعنی به طور مشخص معلمان.
۵-کردستان که به تازگی اعتصاب سراسری سیاسیِ ۲۱ شهریور را به فراخوان احزاب فعال اپوزیسیون کردستان از سر گذرانده بود، برای دومین بار در اعتصاب سراسری بازار نقش فعال ایفا کرد. اهمیت این موضوع در آن است که کردستان معمولاً در اعتراضات با سایر نقاط کشور هماهنگ نیست، اما این دفعه این قاعده شکسته شد.
۶ – سؤال میشود که «چرا شما فراخوان اعتصاب بازار را پیش از ۱۶ مهر تبلیغ نکردید؟»
مقدمتاً باید بگوییم که چنانکه قبلتر هم ذکر کردیم ابتکارعملِ صدور فرخوان ۱۶ مهر عملاً در دست طیفهای راست بود؛ در طول ۹ ماه گذشته یعنی از دی ماه تاکنون، طیف مذکور ثابت کرد با وجود صدور انبوه فراخوانها خطاب به بخشهای مختلف جامعه، فعلاً فقط قدرت بسیج بالقوه در میان بخشی از بازار را دارد. به ازای دهها فراخوان مجعول و پاسخنگرفته، تنها تعداد انگشت شماری از فراخوان را از سوی این طیف پیدا میکنید که پاسخ گرفته باشند. ما بنا به تجربه و با ارزیابی از شرایط، ناچار به سنجیدن و تصمیمگیری بر سر این موضوع هستیم که چه زمانی و به چه دلایلی باید پشت یک فراخوان ویژه رفت. باتوجه به سوابق فراخوانهای فلهای و غیرمسئولانۀ پیشین و بدتر از آن اقداماتی مثل جعل بیانیه که در کارنامۀ این طیف وجود دارد (که آخرین نمونهاش جعل بیانیه به اسم شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان بود) ما با احتیاط کامل نسبت به تبلیغ فراخوانهای اینترنتی برخورد میکنیم. ولی اگر عملاً اعتراضی صورت گرفت سعی در دخالتگری درون آن خواهیم داشت.
۷- سؤال بعدی از ما این است که «موضع شما نسبت به اعتصاب شانزده مهر بازار چیست؟» درست مانند دیماه، ما نقطۀ عزیمت خود را نه بر چگونگی جرقه خوردن یک اعتراض میگذاریم و نه بر اینکه چه نیروهایی فراخوان اعتراض را دادهاند، بلکه اهمیت و ظرفیت خودِ آن اعتراض و هدف تأثیرگذاری بر روند و مسیر آن است که برای ما اهمیت دارد.
بخشی از بازار، در کنار رانندگان خودمالک (صاحب کامیون) و دهقانهای صاحب زمینهای کوچک زراعی در بحران اقتصادی کنونی ورشکسته شده و به طبقات پایین هل داده شدهاند. مبارزات این بخشها (از اعتراض کشاورزان اصفهان تا اعتصاب بازار و اعتصاب کامیونداران) را نمیتوان کلاً از معادلات کنار گذاشت.
درون بازاریان در مقابل نسل قدیم و محافظهکارِ وابسته به حزب مؤتلفه (که به شدت علیه اعتراضات تیرماهِ بازار موضع گرفت)، امروز یک نسل جدیدتری هم در بازار وجود دارد که هرچند از حکومت ناراضی است، اما در سالهای اخیر اغلب پایۀ انتخاباتی اصلاحطلبان و اعتدالیها را شکل میداده است؛ با این حال بحران شدید اقتصادی حتی آنها را هم عاصی کرده و منجر به ریزش توهماتشان به این جناح شده. بخشی از اینان خُردهسرمایهدارهایی تحت عنوان مغازهدار و کاسب و صاحب تولیدی کوچک و نظایر اینها هستند که در شرایط صعود قیمت ارز و کمبود مواد اولیه و کاهش قدرت خرید مشتری و در رقابت با سرمایهداران دانهدرشت و عموماً وابسته به حکومت، هر روز دارند به زمین میخورند، چون یارای مقابله با سرمایهداران بزرگ و رانتی و مافیای وارداتِ برخوردار از ارز دولتی و غیره را ندارند. اینها لایههای زیرین طبقۀ متوسط هستند، کسانی که نه به معنی دقیق کلمه کارگرند و نه سرمایهداران کلان. فشار اقتصادی به پایین هُلشان میدهد، ولی میل به ترقی و رشد و تبدیل شدن به سرمایهدار بزرگ هم دارند. این موقعیت بینابینی باعث میشود که در عرصۀ مبارزه اغلب ناپایدار باشند و در صورت گرفتن امتیازاتی (مثل کاهش قیمت دلار) از دولت، از نیمۀ راه برگردند و حاضر نباشند همان اندک سرمایهشان را به خطر بیندازند.
در عوض این طبقۀ کارگر است که دلار پایین بیاید یا بالا برود، حقوقش زیر خط فقر میماند و معوقاتش برجا و کشمکشش با کارفرما و دولت سرجا. دولت حتی اگر برای ساکت کردنشان هم امتیازاتی بدهد، این امتیازاتی کفاف طبقۀ بزرگ کارگر(از کارگران صنعتی تا معلمان و پرستاران و الخ) و کارگران بیکار را نمیدهد. بخشهای زیادی از طبقۀ کارگر واقعاً دیگر چیز زیادی برای از دست دادن ندارند و بنابراین وقتی وارد مبارزه میشوند، تا آخر خط پیش میروند. اعتراضات کارگری چند سال گذشته (از هپکو تا هفت تپه و فولاد اهواز) و هم خیزش دیماه نشان داده که جنبش کارگری این پتانسیل را دارد.
بنابراین همین طبقه است که نهایتاً با هدف سرنگونی حکومت از پایین میتواند منافع اقشار بحرانزدۀ طبقۀ متوسط را هم تأمین کند و آنان را به زیر چتر خود بیاورد.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۱۷ مهر ۹۷