دومین اعتصاب سراسری معلمان درحالی در موعدِ از پیش تعیین شدۀ ۲۳ آبانماه پایان یافت که حکومت این بار شدت سرکوب و بگیر و ببند معلمان اعتصابکننده را نسبت به مهرماه چندین برابر کردهاست. این ارعابِ سیستماتیک با ارسال پیامهای فلهای تهدیدآمیز و احضار و بازجویی معلمان آغاز شد و به بازداشت تعداد نامعلومی از معلمان در هفتۀ گذشته ختم شد که تاکنون ۱۳ نفرشان شناسایی شدهاند. علاوه بر این حکومت در روزهای منتهی به اعتصاب گروه اصلی تلگرامی معلمان را که بیش از سی هزار عضو داشت و نقش اصلی ارگان سازماندهی میان معلمان را ایفا میکرد، از دسترس خارج کرد و عملاً اختلالی جدی در روند سازماندهی و اطلاعرسانیهای مربوط به اعتصاب ایجاد کرد. ترفندی که جبرانِ آن به تنهایی در روزهای منتهی به اعتصاب تلاش و انرژی زیادی از فعالین صنفی طلبید. علاوه بر این بازداشت فعالین اصلی و استفاده از دستگاههای گوشی آنها برای ارسال پیامهای جعلی، خدعۀ دیگری بود که حکومت طی هفتۀ گذشته علیه معلمان به کار گرفت.
بازداشتها و پروندهسازیهای سنگینی که از سوی حکومت به راه افتاده، مستلزم واکنشی سراسری و حمایت فراگیر عملی از دستگیرشدگان است؛ اما این به تنهایی کافی نیست. جنبش معلمان و رهبران عملی آن باید بتوانند خود را با فاز جدیدی که در آن وارد شدهاند منطبق کنند و پیش از آنکه فرصت تسویه حساب کاملِ نهادهای امنیتی با رهبران و فعالین صنفی فراهم شود، با اتخاذ تصمیم درست و به میدان کشاندن بدنۀ معلمان، سدی در برابر سرکوب هر دَم فزایندۀ کنونی فراهم آورند.
نمیتوان قدم بعدی مبارزۀ جنبش معلمان را بدون ارزیابی صحیح از دو اعتصاب پیشین و نقاط ضعف و قوتش تعیین کرد. در این مطلب قصد داریم نگاه کوتاهی داشته باشیم به جوانب اصلی اعتصاب آبانماه معلمان و آنچه که به زعم ما برای نجات مبارزه در این مرحله ضروری مینماید:
نقاط قوت:
- استمرار اعتصابِ مهرماه برای بار دوم، بی چون و چرا مهمترین نقطۀ قوت جنبش معلمان در روزهای اخیر بوده است. علیرغم تهدیدها و سرکوب سخت فعالین صنفی که از دور قبلی تاکنون ادامه داشت، اما اعتصاب آبانماه توانست به بیش از ۵۵ شهر و دهها روستای کشور کشیده شود. در این میان استانهایی مانند کردستان و کرمانشاه که زیر فشار تهدید بیشتری در دور قبلی بودند همچنان در صف اول اعتصاب باقی ماندند.
- پیشروی شعارهای معلمان اعتصابکننده و طبقاتیترشدن و سیاسیتر شدنِ آنها، نشان داد که تنها به فاصلۀ یک اعتصاب، معلمان با چه سرعت نجومی در حالِ جلو آمدن هستند. ارزیابی پیشروی شعارها به تنهایی نشان میدهد که چرا این بخش از جنبش کارگری کاملاً آمادگی لازم برای ورود به فاز تعرضیترِ اعتصابات آتی را دارد.
- «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان» که فعالینش از ماه پیش تاکنون زیر ضرب شست نهادهای اطلاعاتی بودهاند، نسبت به دور قبلی اعتصاب، با دقت و مسئولیتی مثالزدنی گزارشهای مفصلی را دربارۀ روند اعتصاب و سطح استقبال از آن در هر شهر ارائه دادند؛ و در این میان فعالین کانونها و انجمنهای معلمان در هر شهر گزارش جداگانهای را در مورد آمار اعتصاب منتشر کردند. این حد از تعهد و دقت، ستودنی و قابل تقدیر است، خصوصاً در شرایطی که نه فقط خفقان، بلکه منافع صاحبان رسانههای بزرگ داخلی و خارجی هم ایجاب میکرده مانعِ انتشار گزارشهای دقیق از اخبار اعتصاب بشوند.
- همین حد از تعهد و رسیدگی را در مورد گزارشهای شورا نسبت به آمار دستگیرشدگان نیز مییابیم. علاوه بر اسامی، تصاویر معلمان بازداشت شده نیز ضمیمه شد و همین امر روند رسانهای شدن اخبار بازداشتیها را تسهیل کرد و باعث میشود که کارزار حمایت از آنان با سرعت، سندیت و دقت بیشتری صورت گیرد. اینبار ضعفی که در اعتصابِ دور قبل وجود داشت جبران شدهبود.
نقاط ضعف:
- تعیین روزِ پایانِ اعتصاب پیش از شروعش و آن هم بدونِ هیچ پیششرطی، باعث میشود که دولت به قدر کافی این سبک از اعتراض را «خطرناک» نپندارد تا در مقابل اعطای حداقلی از امتیازات در مقابلش عقبنشینی کند. در عین حال، این شیوه از محدود کردنِ اعتصاب سراسری (آن هم برای دو ماهِ متوالی) حداقل سه مخاطرۀ جدی را با خود به همراه دارد:
-اولاً اینکه فرصت کافی به دولت میدهد تا با شناسایی و بگیر و ببند و پروندهسازی، از یک طرف پروژۀ ارعاب معلمانِ اعتصابکننده را پیش ببرد (به نحوی که یک معلم معمولی پس از مدتی احساس کند هزینۀ اعتصاب برای او گزاف است) و
-ثانیاً با بازداشتهای هر دَم فزایندۀ رهبران عملی اعتصاب، امکان هرگونه سازماندهیهای آتی را بر روی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ببندد.
-ثالثاً این شیوه از محدودسازی اعتصاب سراسری درون چهارچوبی نمادین و ۲ روزه (بیتوجه به ارزیابی از شرایط مشخص یا گرفتن دستاورد مشخصی) بالقوه میتواند این پیامد مهلک را داشته باشد که معلمان را خسته کند و در ذهنشان این فکر ثبت شود که «مگر در دو دورِ قبل چه دستاوردی داشتیم که برای بار سوم آن را ادامه دهیم؟».
دو مخاطره از این سه مخاطره را کمیته در پایانِ اعتصاب مهرماه پیشبینی کردهبود. اما خوشبختانه هنوز در این مقطع توازن قوا همچنان به نفع معلمان است، با اینحال اگر برای مقابله با این مخاطرات دیر یا زود چارهای اندیشیده نشود، تضمینی برای حفظ این توازن قوا نیست.
- از دسترس خارج کردنِ گروه تلگرامی اصلی معلمان (اَبَرگروه چالش) که با بیش از سی هزار عضو، نقش اصلی ارگانِ سازماندهنده و هماهنگکنندۀ اعتصاب بین معلمان را داشت- آن هم بعد از اینکه در دور قبلی نیز اتفاقِ مشابهی برای اَبرگروه تلگرامی «چالش تحصن» و «کانال شورای هماهنگی» رخ داده بود- و همچنین بسیج ارتش سایبری نیروهای اطلاعاتی برای ارسال پیامهای رگباری ضداعتصاب، به دست گرفتن گوشیهای فعالین صنفی محلی و ارسال پیامهای حاوی لغو اعتصاب و … همگی حامل این پیام غیرقابل انکار است که دو جبهۀ صف کشیده در این نبردِ نابرابر، منابع و سلاحهای یکسانی در اختیار ندارند. اینجاست که معلمان باید از تک تکِ تجاربِ بارها به آزمون گذاشته شدۀ جنبش کارگری حداکثرِ استفاده را بکنند.
ترکیبِ فعالیت مخفی و علنی-بالاخص در ادارۀ گروههای تلگرامی- به طوری که هویتِ مدیران گروههای تلگرامی معلوم نباشد، یکی از همین تجارب است که کارگران بخشهای مختلف بارها آن را تجربه کردهاند. کارگرانِ هفتتپه که یک مجمعِ نمایندگان علنی دارند، توانستهاند به خوبی این هنرِ «ترکیب فعالیت مخفی و علنی» را بالاخص در گروههای تلگرامی درونیِ خود (که نقش اصلی را در سازماندهی اعتصاب دارد) به اجرا بگذارند.
در عین حال از آنجایی که طرفِ مقابلِ نبرد، یک دولتِ تا دندان مسلح است (مسلح به انواع فناوری و ارتش سایبری و فنون سرکوبِ سخت) و تمام قوایش را علیه معلمان بسیج کرده، فعالینِ صنفی معلمان هم باید بتوانند بیشترین کمک را از نزدیکترین حامیانشان (یعنی جنبش زندۀ کارگری، حامیان دانشجویی و غیره) بگیرد (حال چه در حوزۀ فنی و چه حوزۀ تبلیغاتی و…)
- اعتصابِ آبانماهِ معلمان، همزمان شد با دور جدید اعتصابات کارگران نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز؛ اعتصاباتی که به تظاهرات خیابانی کشید و برای اولین بار دو بخش مختلف از بدنۀ کارگران صنعتی دو کارخانه، فریادِ حمایت از یکدیگر را سر دادند. این حمایت متقابل، باعث تقویت صدای این دو اعتصاب شد. کافی بود که معلمانی نیز پلاکارد حمایت از کارگران هفتتپه و فولاد را بالا میبردند تا صدای اعتصاب آنان در کفِ خیابانهای شوش و اهواز از سوی صدها کارگر معترض فریاد شود. از صدها پلاکاردی که در اعتصاب معلمان بالا برده شد، جای حمایت از کارگران هفتتپه و فولاد که همزمان با آنان دست به اعتصاب زده بودند خالی بود.
با تمام این اوصاف این ضعف مانعِ این نشد که در دو روز گذشته، نمایندگان کارگرانِ اعتصابکنندۀ هفتتپه دست یاری به سوی نه فقط معلمان و فرهنگیان، بلکه کلیۀ بخشهای جنبش کارگری دراز کنند و از آنان بخواهند که به حمایت از اعتصابات آنان بپیوندند.
هم تجربۀ یاری خواستنِ کامیونداران از معلمان و هم اینک یاری خواستنِ کارگرانِ هفتتپه از معلمان نشان میدهد که نقش پیشرو و مترقی معلمان در جنبش کارگری پذیرفته شده و بسیاری به آنان چشم امید بستهاند. امروز بیش از هر زمان دیگری وقتِ آنست که همبستگی و حمایت عملی معلمان از سایر بخشهای فعال جنبش کارگری صورت گیرد تا نه فقط صدای خود آنان تقویت شود که تدارکات ورود به فاز بعدی جنبش هم مهیا.
نتیجهگیری: اعتصاب اهرمی است که جنبش معلمان را تکان داد، اما گامهای بعدی هر اعتصاب باید از پیش روشن باشد. نگهداشتنِ اعتصاب سراسری معلمان در حالتِ دفاعی (یعنی محدود کردنش به اعتصابی نمادین و ۲ روزه) در شرایطی که هم شدت سرکوب حاکمیت از مهرماه تاکنون چندین برابر شده و هم طرح استثماری افزایش ساعات کارِ معلمان (طرح معلم تمام وقت) از همین هفته کلید خوردهاست، نه فقط تناسبی با شرایط کنونی ندارد که بالقوه مخاطرات زیادی را هم میتواند داشته باشد، از جمله فرسودن انرژی اعتراضی، تلفاتگیری نیروهای امنیتی از فعالین صنفی و نهایتاً احتمال ناامیدی بدنۀ معلمان با گذشت زمان در صورت عدم کسب دستاورد مشخص.
برای پیشروی در جنگی که معلمان در هفتههای آتی با دولت دارند باید چندین فاکتور را لحاظ کرد:
۱-هرگونه شکستن اعتصاب باید منوط به تحقق چند پیششرط شود؛ ۲-ترکیبی از فعالیت علنی و مخفی باید به کار گرفته شود (به نحوی که از دسترس خارج کردن گروههای تلگرامی و حسابهای فعالین صنفی برای حکومت غیرممکن شود) و نهایتاً و مهمتر اینکه ۳-همراهی و حمایت عملی معلمان از اعتراضات دیگر بخشهای پیشروی جنبش کارگری که دست یاری به سوی آنان دراز کردهاند، نباید بیپاسخ بماند. چنین همبستگی نه فقط کلِ جنبش، که بالاخص صدای خودِ معلمان اعتصابکننده را طی هفتههای آتی تقویت خواهد کرد.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۲۵ آبان ۹۷