پس از دستگیری حداقل ۴۱ تن از کارگران فولاد اهواز در روز ۲۶ آذر، از دیروز احضارهای فلهای و به جریان افتادن پروندهسازی علیه نمایندگان و تعداد زیادی از کارگران هفتتپه با ارسال پیامک به آنها به راه افتاد. این حملۀ مشترک اخیر ثابت میکند که چرا این دو اعتصاب که همزمان شروع شدند و یکدیگر را تقویت کردند، بدون پشتوانۀ یکدیگر هم نمیتوانستند به پیروزی برسند. ثابت میکند که چرا جدا کردن کارگران اعتصابی این دو کارخانه از هم به معنای باز گذاشتن حملۀ سنگین مجزا به هر یک از آنان بود. حملۀ جدید علیه کارگران هفتتپه در عین حال اعتصابشکنانی را که لالایی فریبندۀ «باید به مهندس کاظمی فرصت داد» میخواندند، افشا کرد. بدتر از همه بذر دروغ و توهماتی که از سوی برخی نمایندگان کارگری هفتتپه در روزهای اعتصاب پاشیده شد تا ارادۀ اعتصاب باشکوه آبان و آذر را بشکند، اینک پای خودشان را سخت به دام بلا افکنده؛ حکومت که تا دیروز با چماق و هویج برخی نمایندگان کارگری را به سازش و همراهی کشاند؛ یک روز پشت میلههای زندان انداخت و یک روز در ضیافت مقامات بالادستی به استقبالشان رفت. اما امروز با بند کردن پایشان به یک حکم قضایی محتملاً تعلیقی، در پی آن است تا تیرِ آخر را به نمایندگان مجمع بزند تا ضمن حفظ سمت شان، فکر همراهی با اعتصاب هم دیگر از سرشان نگذرد.
موقعیت کارگران فولاد، تا حدی متفاوت است. هرچند کارگران فولاد، نمایندههای انتخابی ندارند، اما حکومت با دستگیری گلچینشدۀ سازماندهها و آژیتاتورهای اصلی مذبوحانه تلاش دارد تا همین راه را برای شکستن اعتصاب فولاد طی کند، تداوم اعتراض خیابانی کارگران فولاد پس از دستگیریها در روز ۲۶ آذر و فریاد «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، نشان داد که این اعتراضات سر ایستادن ندارد. اما حکومت با این دستگیریها موقتاً کارگران معترض را به مسیر تدافعی کشاندهاست. بدین ترتیب در ۲ روز گذشته کارگران با فیشهای حقوقی خود سرگردان راهروهای دادگاهها بودهاند تا بتوانند همکارانشان را آزاد کنند. اما پس از این سرگردانی ۲ روزه دستگاه قضایی دبه کرده و ضمانت فولادیها را قبول نمیکند. این یعنی هدف اصلی آنان اولاً «خالی شدن خیابانها» از سوی کارگران فولاد و روانه شدنشان به سوی کاغذبازی قضایی برای آزادی همکارانشان بوده است، و ثانیاً «اتلاف وقت» کافی برای گذاشتن فشار بر دستگیرشدگان، تهدید خانوادهها، خرد کردن روحیۀ آنان در بازجوییها و تلنبار کردن اتهامات امنیتی بر سر دستگیرشدگان.
مسألۀ اصلی برای کارگران فولاد آنست که بدانند راه آزادی «بی قید و شرط» همکارانشان نه از کاغذبازیهای قضایی که از صلابت و قدرت شعار «کارگر زندانی آزاد باید گردد» در کف خیابانهای اهواز و حمایت از سراسر ایران میگذرد. برای یک لحظه هم نباید فراموش کرد که آنچه حکومت از آن بیش از هرچیز دیگر میترسد حضور خیابانی است. همان وحشت از اتحاد خیابانی که در طول این چهل روز باعث شده بود که «یگان ضدکارگر» جرأت دست زدن به کارگران در خیابانها را نداشته باشد و در عوض شبانه و در خفا به منازل کارگران بیایند و یک به یک آنان را برباید.
اینک تداوم حضور خیابانی کارگران فولاد، مسأله مرگ و زندگی گروه ملی است: نه فقط برای نجات کارخانه و نه فقط برای آزادی همکاران در بند، بلکه در عین حال برای اینکه پرچم مبارزۀ جنبشی که از سراسر ایران، حمایتش را به فولاد سرازیر کرد در دست کارگران فولاد است. چشم جنبش از شوش و قزوین تا تهران و سنندج و اراک؛ از دانشگاه و مدرسه تا کارخانه و رانندۀ کامیون به کارگران فولاد دوخته شدهاست.
در دو روز گذشته شعار آزادی کارگران فولاد از زبان بازنشستگان (تجمع روبروی مجلس – ۲۷ آذر) و کارگران آریان فولاد (۲۷ آذر) بیرون آمدهاست. بعضاً اقدامات نمادینی مثل حمایتهای فردی برخی رانندگان کامیون نیز از زندانیان فولاد صورت گرفته است. این کارزار را ولو با اقدامات حمایتی نمادین باید زنده نگه داشت و با قدرت تداوم داد. ما نیز به سهم خود چنین خواهیم کرد.
در مقابل این فاز جدید از حملات سرکوبگرانۀ اخیر، بهترین دفاع، حمله جنبش کارگری است!
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۲۸ آذر ۹۷