منحنی اعتراضات و مبارزۀ عمومی در سال ۹۷ به همان نسبت که در بسیاری از جاها پیروزیهای مقطعی، اعتماد به نفس و دستاورد داشت، جا برای درسگیری از خطاها، شکستها و عقبنشینیها هم داشت. به رسمیت شناختن فراز و نشیب این منحنی و درسهایش به همان میزان اهمیت دارد که به رسمیت شناختن امتداد و تداوم خط منحنی.
انتقال از شورشهای خیابانی مقطعی و انفجاری نیمۀ اول سال به سمت اعتصابات سازمانیافته «جنبش کارگری» در نیمۀ دوم سال مهمترین خصیصۀ سال ۹۷ بود. اما جدای از شکلهای متنوع و نوع بروز اعتراض، عنصر ثابت همان ریشههای مادی تعذیهکنندۀ آن، یعنی اختناق سیاسی و بحران اقتصادی است که هر دو کماکان پابرجا هستند.
اینکه شورای عالی کار (بخوانید شورای عالی سرمایهدار) با هزار دوز و کلک و ترفند و حسابسازی، هنوز معترف به شکاف دو و نیم برابری بین دستمزد و هزینۀ یک خانوادۀ کارگری در سال ۹۸ است، به خودی خود نشان میدهد که شکاف واقعی چه درۀ عمیقی از فقر و فلاکت است. آش به قدری شور شده که هارترین و دست راستیترین نیروهای اپوزیسیون راست هم مجبورند برنامههای سیاسی خود را در ظاهر امر با دفاع از مطالبات و خواستههای کارگری بزک کنند. برای طبقۀ کارگر که در منگنۀ سرکوب هار حکومت از یک طرف و پروژههای جنگطلبانه و رژیم چنجی اپوزیسیون راست گیر افتاده، این یک زنگ خطر است.
از این رو باید بتوان به همان نسبت که دستاوردهای سال گذشته را دید، نقصانهای مبارزه را هم دید و برجسته کرد. این وظیفهای است نه یکباره که هرروزه و همیشگی. به همین خاطر در این مطلب، سعی کردهایم نگاهی کوتاه و تیتروار به کارنامۀ جنبش کارگری و اپوزیسیون چپ در یکسالۀ اخیر و به ظرفیتهای تخلیهنشدۀ اعتراضات عمومی در سال آینده داشته باشیم.
کارنامۀ جنبش کارگری در سال گذشته:
- سلاح اعتصاب و اخلال در تولید و توزیع فراگیر شد و از کارگر صنعتی به کارگر فکری (معلم) و از راننده و کامیوندار به کارگر خط و ابنیه رسید.
- کنترل و نظارت کارگری بر امور (افشای اسناد محرمانه، عزل و نصب مدیران و …) بالاخص در آزمایشگاه هفت تپه و سپس تا حدی هم در فولاد اهواز محک خورد و به عنوان الگو ثبت شد.
- در برخی واحدهای بزرگ تولیدی (مثل فولاد اهواز) که به دلیل فشارهای امنیتی امکان پاگیری تشکل مستقل علنی نبود، عملاً نوعی کمیته مخفی کارخانه شکل گرفت. در دورۀ اعتصابات اخیر، برپایی مجامع عمومی کارگری امکان دخالت دادن طیف وسیعتری از کارگران را در تصمیمات فراهم کرد.
- در شرایط اختناق و فقدان امکان تشکلیابی علنی، شبکههای مجازی، قدرت خود را در سازماندهی نشان دادند و به بهترین نحوی امکان و ظرفیت ترکیب فعالیت مخفی و علنی را فراهم کردند: از اعتصاب سراسری کامیونداران و معلمان تا اعتصاب درون واحدهای صنعتی جزء.
- نه فقط سنت و ضرورت اتحاد و همبستگی میان بخشهای مهم جنبش کارگری احیا شد، بلکه ارتباط میان جنبش دانشجویی و کارگری هم بارها بیش از گذشته تقویت شد.
- استعداد رهبری و پتانسیل انقلابی طبقۀ کارگر نشان داده شد. همچنین نشان داده شد که مهمترین و پیشروترین بخشهای جنبش کارگری (برمبنای وزن اجتماعی، گستردگی، تجربۀ مبارزه، سطح آگاهی و غیره) قادرند باقی بخشهای عقبتر و پراکندهتر را بسیج کنند.
- مرز فعالیت صنفی و سیاسی بارها و بارها شکسته شد. دیواری که ت چندسال پیش بین مبارزۀ صنفی و سیاسی کشیده میشد، اکنون در شرایط تعمیق بحران اقتصادی کوتاهتر و کوتاهتر شده است.
- متأسفانه بخشی از بهترین پیشروهای کارگری ضربه خوردهاند، برخی ارتباطشان را با محیط کار از دست دادهاند و احکام حبس گرفتند. وظیفۀ اصلی این پیشروها در دورۀ سرکوب ثبت، مکتوب و مدون کردن تجارب مبارزاتی خود و انتقال آن به نسل بعدی کارگران مبارز در محیط کار است.
کارنامۀ اپوزیسیون چپ:
- جنبش اعتراضی عمومی در سال پیش گامهای بزرگی برداشت؛ اما این پیشروی صرفاً خودانگیخته نبود. بعضاً دخالتهای درست در جای درست از سوی بخشهای مختلف اپوزیسیون چپ (ولو با برنامه و سبک فعالیت مختلف) جنبش را تقویت کرد. در مواردی نیز اشتباهاتی بود که بسیاری دستاوردها را خنثی کرد.
- گرایش عمومی به چپ بعد از دی ماه تقویت شد و بالاخص در دو حوزۀ کارگری و دانشجویی بروز بیشتری پیدا کرد. هشت مارس امسال هم البته ثابت کرد که جنبش زنان نیز خواه ناخواه تحت تأثیر این چرخش به چپ قرار گرفته است. حساسیت رژیم به این چرخش به چپ، با مستندسازی، اعترافگیری و دستگیری و حبس فعالانِ دو حوزۀ کارگری و دانشجویی همراه بوده است.
- به همان نسبتی که گردش به چپ به طور کلی در مبارزات ملموس شده، جمهوری اسلامی با عبرت سازی از دستگیریها سعی کرده تا در میان کارگران نوعی چپهراسی را ترویج کند و هزینۀ هرگونه ارتباط را برای کارگران بالا ببرد. دست کم گرفتن این نوع ضدتبلیغات و تصور اینکه این هجمه تنها با مستندسازی صورت میگیرد، خطای فاحش است. چهرهسازی، نفوذ جریانات امنیتی و ساخت نهادهای فرمایشی کارگری و حتی بعضاً پوشش خبری اعتراضات از سوی خبرنگاران وابسته به حکومت در حوزۀ کارگری همگی ابزارهای در دست برای به پیش بردن این ضدتبلیغات هستند.
- تا جاییکه اپوزیسیون چپ برمیگردد، هنوز متأسفانه در میان برخی جریانات نه فقط روابط گل و گشاد علنی همچنان رایج است و مطلقاً هیچ درسی از برهۀ سرکوب گرفته نشده، بلکه این دست از علنیکردن روابط «تئوریزه» هم میشود. این استفادۀ کوتاهمدت و تبلیغاتی از چهرههای علنی، رویهای است که به وقت خود باید شدیداً مورد نقد و درسگیری قرار گیرد. این سبک از فعالیت نه تنها بهترین استعدادهای جوان جنبش چپ انقلابی ایران را سوخت میکند، بلکه چنانکه در عمل ثابت شده به اعتماد خودِ کارگران هم در ارتباطگیری آسیب وارد میکند.
- در یک کلام تجربیات سرکوب و بگیر و ببند سال پیش، صحت تزهای سازماندهی غیرعلنی و لزوم خلاقیت و ابتکار در ترکیب فعالیت مخفی و علنی را اثبات کرد.
- اپوزیسیون چپ همچنین در دورۀ اخیر بارها از سکتاریسم ضربه خورد، به جان خود افتاد، در زمین دشمن بازی کرد، با برخوردهای بسته و دگم و محفلی، اتحاد عمل را تضعیف کرد و بعضاً به راحتی دنبالهروی جریانسازی اتاقهای فکر جمهوری اسلامی و اپوزیسیون راست شد. اکنون فرصت ارزیابی گذشته است.
پیشبینی
- تردیدی نیست که جنبش اعتراضی به طور عمومی و جنبش کارگری بطور اخص در فاز سرکوب و افول قرار دارد، هرچند پیشبینی تاریخ پایان آن ناممکن است، اما به قطعیت میتوان گفت که گذرا و کوتاهمدت است.
- مبارزه در واحدهای صنعتی بحران زده مثل هپکو و فولاد هرچند به دستاورد نسبی رسید و رژیم در این دو کارخانه امتیازاتی داد، اما این آرامش قبل از طوفان است و چه بسا حملات بیشتری به این واحدها در راه باشد. در مورد معلمان و کارگران هفتتپه وضعیت هنوز به قدری بحرانی است که امکان فوران اعتراض وجود دارد. منتها اولی هنوز از نمادین و محدود بودن اعتصاب رنج میبرد و دومی از پراکندگی و از هم پاشیدن ارگان مرکزی سازماندهی اعتصاب.
- در پاسخ به گسترش اعتراضات، رژیم به روال همیشه با سرکوب سعی کرد خود را از مخمصه نجات دهد. اما ریشههای مادی اعتراضات، یعنی خودِ بحران اقتصادی همچنان پابرجاست و با سرعتی مضاعف در حال تعمیق. به این بحران اصلی باید چشمانداز بحران آب را هم اضافه کرد.
- سال پیش در شرایط اوجگیری اعتراضات جنبش کارگری، بسیاری از فرصتها از جمله فرصت اعتصاب عمومی از دست رفت؛ مهمترین ضعف جنبش، هنوز فقدان یک ارگان انقلابی است که با نفوذ خود بتواند بین اعتراضات پراکنده و مختلف، هماهنگی و سازماندهی به وجود بیاورد و در هر قدم به آن سمت و سوی ضدسرمایهداری بدهد. در سال جدید هم قطعاً جنبش کارگری اوج و فراز خود را خواهد داشت، بنابراین هر نیروی سوسیالیست انقلابی یک وظیفۀ بر زمین مانده دارد و بس: سازماندهی خود به قصد سازماندهی جنبش!
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۳ فروردین ۹۸