مانورهای انفجاری سپاه : برای جنگ یا مذاکره؟

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

فضای روانی جنگ مجدداً دیشب با خبر موشک پراکنی به حوالی سفارت آمریکا در عراق تشدید شد. این موشک‌پراکنی در کنار انفجار ۴ نفتکش در بندر اماراتی فُجیره و انفجار خط لوله نفتی عربستان در مناطقی که قرار بوده راه دور زدن انتقال نفت از تنگۀ هرمز باشند، پیام صریح سپاه پاسداران به آمریکا بود. اما این پیام را چگونه می‌توان فهمید؟ آغاز جنگ یا فشار برای انعطاف در مذاکره؟

مانورهای متنوع چانه‌زنی

وقتی هدف از کاربرد ابزار نظامی رساندن پیام باشد و نه آغاز جنگ، با یک مانور سیاسی روبرو هستیم. حملۀ اخیر جمهوری اسلامی که تقریباً یک هفته بعد از خروج کارکنان و نیروهای غیرضروری سفارت از عراق رخ داد، هرچند ماجراجویانه و تحریک‌آمیز، اما برای رساندن این پیام بود که «زورش را داریم» و نه به قصد تلفات‌گیری یا درگیری مستقیم نظامی. اما چرا چنین مانوری در شرایط متشنج کنونی؟

درحال حاضر زمینه‌سازی مذاکرات برای جمهوری اسلامی از خود مذاکرات مهم‌‌تر شده است. اینجاست که رژیم و آمریکا به هر دو ابزار مانورهای نرم و سخت برای منعطف کردن طرف مذاکره متوسل شده‌اند:

  • سفر ناگهانی ظریف اوایل این ماه به آمریکا به بهانۀ یک کنفرانس حاشیه‌ای و مصاحبه‌اش با رسانۀ محبوب ترامپ، یعنی فاکس نیوز با هدف ارسال این پیام مثبت به او بود که جمهوری اسلامی، حساب ترامپ را از مشاورانِ جنگ‌طلبش (بولتون و پمپئو) جدا می‌کند. در واقع این پیام داده شد تا باب گفتگوی مستقیم ظریف و ترامپ با یکدیگر باز شود. اما این سیگنال مثبت و تماماً علنی رو به آمریکا باید با ابزارهای فشار سخت همزمان چفت می‌شد تا شرایط چانه‌زنی برای شروط بهتر مذاکره مهیا شود.
  • مانورهای فشار نرم و سخت جمهوری اسلامی در سه هفتۀ اخیر همگی همین هدف را دنبال میکرده‌اند: از انتشار فیلم دو سال پیش پهپاد سپاه برفراز ناو آمریکایی که هدفش نشان دادن زور بازوی تکنولوژیک ج.ا بود تا انتصاب‌های نمایشی چهره‌های جنگی در رأس سپاه و انفجارهای اخیر منطقه‌ای علیه مواضع نفتی امارات و عربستان.
  • در آن سوی ماجرا هم عیناً همین رویه از سوی آمریکا تکرار شد: اول خبرسازی تبلیغاتی زیادی دربارۀ اعزام ناو جنگی به خلیج فارس کردند که قرار بود با تبعات نوسان قیمت دلار ناشی از وحشت جنگ تکمیل شود. سپس این مانور فشار، بلافاصله با اظهار علاقمندی ترامپ به مذاکره و دادن شماره تلفن به طرف‌ ایرانی همراه شد. اینکه ورود احتمالی این ناو به خلیج فارس مانور تبلیغاتی و خبری بیش نبوده را دیگر حتی سینه‌چاکان جنگ‌طلبی مانند سعید قاسمی‌نژاد هم معترفند.
  • سوی دیگر این ماجرا کارچاق‌کن‌های اروپایی هستند که در دورۀ برجام بزرگترین منتفع سرمایه‌گذاری‌های داخلی و چاپیدن پول نفت ایران در قبال اجناس لوکس بودند. و بعد از خروج آمریکا از برجام هم اروپا با رویای ایجاد یک کانال مالی مستقل در پی کاسبی از شرایط تحریم بود. اما با تنگ شدن قافیه، رژیم مجبور شد مانورهای فشار بر اروپا را هم بیشتر کند: از تهدید به اخراج افغانستانی‌های مقیم ایران (برای ترساندن اروپا از بحران پناهندگی) تا اعلام محتاطانه خروج مرحله‌ای از برجام در مهلتی دوماهه. در واقع این فشار بر اروپا برای آن بوده که زمینه‌سازی برای هل دادن ترامپ به سمت شروط جدید مذاکره تقویت شود. همینکه اروپا مهلتی ۱۲۰ روزه را به ایران پیشنهاد کرده که مقارن است با مجمع عمومی سازمان ملل، خود نشان از تدارک دلالی برای جوش دادن برجام دیگری میان رژیم و آمریکا در چهار ماه آتی است.

جمهوری اسلامی و محاسبۀ توازن قوا

اما چرا رژیم ایران در این شرایط ضعف با بی‌پروایی دست به مانورهای انفجاری و نیابتی در منطقه می‌زند؟ به این دلیل که روی چند فاکتور حساب باز کرده:

  • می‌داند که پای امریکا در باتلاق افغانستان و سوریه و لیبی گیر است و فعلاً توانایی یک جنگ بلندمدت دیگر در خاورمیانه را ندارد. علاوه بر آن می‌داند که یکسال بیشتر به پایان دورۀ ریاست‌جمهوری‌ ترامپ نمانده و بنابراین او اندک تمایلی به شروع پروژۀ پرهزینۀ حملۀ مستقیم نظامی –حداقل در این مقطع و شرایط- ندارد و سیاست تحریم حداکثری-چنانکه بارها و حتی تا همین ساعاتی پیش آن را تکرار کرده- برایش کم‌هزینه‌ترین و بهترین گزینه است.

بنابراین رژیم از این نقطۀ اتکا نهایت استفاده را برای زیر فشارگذاشتن ترامپ برای انعطاف در مذاکره می‌کند، این همان حرفی بود که فرماندۀ کل سپاه پریروز دقیقاً فرمولبندی و آن را بزرگترین نقطۀ قوت حکومت در این وضعیت ضعف و ناتوانی دانست.

تبعات ماجراجویی‌های انفجاری رژیم در منطقه

اما آنچه سران سپاه رو به عموم در مورد این مانورهای انفجاری نمی‌گویند دو چیز است: اول آنکه هزینۀ این ماجراجویی‌های پر خطر را که می‌تواند هر لحظه به هرجهتی حرکت کند کسی قرار نیست پرداخت کند جز مردم عادی. در واقع این قمارهای سیاسی به هزینۀ جان مردم طراحی شده‌اند. دوم آنکه این ماجراجویی‌های منطقه‌ای اتفاقاً در درازمدت بالاخره حکومت‌های منطقه را بر سر ضرورت جنگ علیه ایران متحدتر از پیش خواهد کرد.

اخلال عامدانۀ سپاه در روند انتقال نفت از کشورهای منطقه به خارج فقط مختص به عربستان و امارات نبوده، در چند روز گذشته، بزرگترین قرارداد نفتی عراق با اکسون به خاطر خطر تهدید تروریستی علیه کارکنان خارجی این شرکت به حالت تعلیق درآمده‌. بنابراین احتمال چرخش ائتلاف‌ها در صورت تداوم این وضعیت وجود دارد. نشست اضطراری اتحادیۀ عرب در هفتۀ آینده را باید در راستای همین احتمالات بررسی کرد.

نتیجه:

جنگ در دستور کار فوری هیچ‌یک از دو طرف درگیر نیست، اما «وحشت جنگ» چرا. از یک طرف ترامپ این ابزار را برای نوسان‌ دادن به بازارهای داخل و ابزار فشار مضاعف اقتصادی و اجتماعی استفاده می‌کند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی «وحشت جنگ» را به عنوان ابزاری علیه ترامپ در رسانه‌های خارجی استفاده می‌کند تا افکار عمومی بین‌المللی و لابی‌ها را پشت خود بکشاند. این درحالیست که قرائن و نشانه‌ها هنوز دال بر تمایل طرفین به مذاکره با بیش‌ترین امتیازگیری ممکن است. مانورهای اخیر را هم باید در همین چهارچوب دید.

اما از همه این دعواها چه کلاهی برای مردم دوخته می‌شود؟

بارها گفته‌ایم و امروز هم می‌گوییم که گوشت عروسی و عزای جنگ و صلح بالایی‌ها مردم عادی هستند. در یکسوی ماجرا جمهوری اسلامی در پی هم حفظ استبداد داخلی و هم حفظ امتیازات منطقه‌ای است که با ریختن خون مردم محروم سوریه و یمن و عراق و… به دست آمده. آنسوی ماجرا کارچاق‌کن‌های اروپایی و روسیه هستند و هریک به دنبال منافع خود (منافعی که در شرایط حاضر سخت به حفظ استبداد ج.ا گره خورده). نهایتاً دعوای آمریکا هم چیزی نیست جز سهم‌خواهی از کیسه‌ غنیمتی که سپاه از زمین سوختۀ‌ خاورمیانه در این سال‌ها برای خودش دوخته. این وسط نه جنگ و نه صلح آن‌ها، به نفع طبقۀ کارگر و مردم محروم ایران و عراق و سوریه و یمن و افغانستان و… قرار نیست تمام شود.

ما فقط به یک جنگ باور داریم: جنگ طبقاتی! علیه هم سرمایه‌داری اسلامی حاکم و هم سایر قدرت‌های سرمایه‌داری دنیا! اینکه وظایف ما در این دورۀ جدیدِ تحریم‌ها و مانورهای نظامی، مذاکره و حتی در صورت بروز یک جنگ چیست، موضوع مطلب بعدی ماست.

کمیته عمل سازمانده کارگری –  ۳۰ اردیبهشت ۹۸

لينک کوتاه مطلب:

۱ دیدگاه در “مانورهای انفجاری سپاه : برای جنگ یا مذاکره؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *