مبارزۀ ضدامپریالیستی و «محور مقاومت» : تنشهای ایران و آمریکا
مناظره فرهاد شفیع زاده (از ایران) – سروش از کمیته عمل سازمانده کارگری (از ایران)
▪️ شاید در جنبش چپ ایران، هیچ حوزهای به اندازۀ «مبارزۀ ضدامپریالیستی» مورد تحریف و سوء استفاده قرار نگرفته باشد؛ چه آن دسته از جریانات چپی که درست در مقطع ۵۷ تضاد اصلی را «تضاد خلق با امپریالیسم» جلوه دادند تا مبارزۀ طبقاتی را به زیر عبای خمینی هدایت کنند و چه جمهوری اسلامی که با مصادرۀ ادبیات این جنبش، مفاهیمی مثل «کارگر» و «امپریالیسم» را به «مستضعف» و «استکبار» استحاله داد.
بیخود نیست که یکی از دشوارترین مسئولیتهای هر مارکسیست انقلابی در دورۀ کنونی بازپس گرفتن مفاهیمی است که چهل سال از طرف سرمایهداری حاکم سوء استفاده و دستمالی و مصادره شده. اگر جوّ غالب جامعۀ جوان امروز ایران- چند نسل بعد از انقلابِ تودههایی که رژیم شاهی دستنشاندۀ امپریالیسم را به زیر کشیدند- آلوده به توهماتی دربارۀ آمریکاست، دقیقاً ماحصل همین جعل و تهی کردن مفاهیم از بار طبقاتی و سیاسیشان بودهاست.
▪️ در دورۀ جدید، سرمایهداری ج.ا برای توسعهطلبیهای منطقهای خود نیاز به احیای یک پشتوانۀ تئوریک جدیدی در طیف چپ پیدا کردهاست. بیخود نیست که در عرض چندسال بلندگوهای رسانههای امپریالیستیِ تا مغزاستخوان نزدیک به ج.ا (مانند بیبیسی) سکوی چهرهسازی نسل جدیدی از «چپهای ضدامپریالیست» (مانند علی علیزاده) میشوند که کار ویژهشان دفاع از سیاستهای منطقهای ج.ا است، یک روز زیر نام «محور مقاومت»، یک روز «مقاومت ضدامپریالیستی» و…
▪️ «چپ محور مقاومت» مواضعش را از روی احزاب ضدانقلابی توده و اکثریت سابق کپیبرداری کرده است. با این تفاوت که اگر این احزابِ سابقاً پرنفوذ مجبور بودند بر مبنای نیازهای تشکیلاتی و مداخلات عملی خود مدام تئوریهای ضدانقلابی خلق کند، نسلِ جدید «چپ محور مقاومت» تئوری انحرافی میدهد بدون آنکه پشتوانۀ تشکیلاتی و مبارزاتیاش را داشته باشد.
▪️ برای این جریان نتیجۀ سیاسی که قرارست در پسِ هر بحث گرفته شود یکی بیشتر نیست: «سرمایهداری ج.ا امروز در رأس یک ائتلاف مترقی منطقهای است که در برابر امپریالیسم ایستادگی میکند، بنابراین هیچ مبارزۀ طبقاتی یا دموکراتیک داخلی نباید موضعِ ج.ا را در این بهاصطلاح جنگ منطقهای تضعیف کند یا به اصطلاح موی دماغش شود» (خواه مبارزه با حجاب باشد، یا یک اعتصاب کارگری تعرضی).
▪️ در اینجا با جریانی روبهرو هستیم که بین مبارزۀ ضدامپریالیستی و ضدسرمایهداری دیوار میکشد و تقدم و تأخری در آن قائل میشود. حتی تا جایی پیش میرود که امپریالیسم را چیزی جدای سرمایهداری تصویر میکند و به یک پیشفرض عمیقاً ضدمارکسیستی و بیمعنی دامن میزند که گویا میتوان امپریالیسم را در چهارچوب خودِ سرمایهداری و بدون دست زدن به مناسبات سرمایهداری شکست داد! البته در حرف دم از طبقۀ کارگر و منافع طبقاتی میزند، اما در عمل نیروی تغییر را اساساً جنبش کارگری نمیبیند و درست از همین روست که خیره به بلوکبندیهای جناحی سرمایهداری میماند تا همیشه در پی یکی علیه دیگری روان شود.
▪️ برای این جریان، سهمخواهی رژیمهای سرمایهداری منحط منطقه و هارت و پورتهای «ضدآمریکایی»شان، مصداق مبارزۀ «ضدامپریالیستی» محسوب میشود. حال آنکه هر تصادمی با امپریالیسم، الزاماً مترقی نیست. «ضدیت با امپریالیسم» تنها زمانی برای مارکسیستها قابل دفاع است که محتوای دمکراتیک، مترقی، ضدسرمایهداری و کارگری داشته باشد.
▪️ برای این جریان این اصل که «سیاست خارجی هر رژیم، تداوم و بسط سیاست داخلی آن است»، معنایی ندارد. به همین خاطرست که میتوانند رژیمی ارتجاعی را که در داخل با سرکوب و مکیدن آخرین قطرۀ خون کارگر پابرجاست، کمی آنسوی مرزها ناگهان نیرویی مترقی و منادی آزادی و رهایی جامعه جا بزنند.
▪️ با جریانی روبهرو هستیم که ابایی ندارد مبارزات کارگری و دمکراتیک کنونی را (از هفت تپه گرفته تا دانشگاه تهران) به سود امپریالیسم بداند. از یک طرف از این واقعیت درست حرکت میکند که تشکیلات انقلابی رهبریکنندۀ اعتراضات وجود ندارد، اما از طرفی یک قدم برای ساختنش برنمیدارد؛ بلکه راه سادهتر، یعنی صرف نظر از انقلاب و پیوستن به یکی از بلوکبندیهای سرمایهداری را پیش میگیرد.
▪️ از خطر داعش، حملۀ نظامی، رژیم چنج و امثالهم به این نتیجه میرسد که فعلاً میبایست سازماندهی برای «انقلاب» را تا اطلاع ثانوی به آیندهای نامعلوم موکول کرد. انگار نه انگار که موقعیت انقلابی محصول فرآیندهای پیچیدۀ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است، منطق خودش را دارد و منتظر پیوستن کمونیستها به گرد پایش نمیشود.
▪️ این جریان «راهکار انقلابی» را بهعنوان راهحلی تخیلی به تمسخر میگیرد، اما خجالت میکشد راهکار خودش را به اسم واقعیاش صدا بزند: یعنی راهکار «غیرانقلابی» یا «ضدانقلابی».
▪️ کلام آخر اینکه یکی از دستاوردهای جنبش در سال ۹۶ و ۹۷ این بود که جریانات بهاصطلاح «چپ» را در جایگاه درستشان نشاند. بالاخص دی ماه ۹۶ نقطهای بود که «چپهای خجول مدافع ج.ا» را به صراحتِ سیاسی بیشتری کشاند. اینبار به جای «رفیقبازی»های محفلی جمعهای جوان، طیفی جلو آمد که با صراحت علیه سیاسی شدنِ اعتراضات کارگری قلم زد، علیه فعالان مستقل چپ کارزار تخریب راه انداخت و…
نکتۀ منفی ماجرا البته آنست که جنبشی که تشکیلات نداشته باشد، حافظه ندارد. چه کسی قرارست ثبت کند که چه کسانی در چه بزنگاههایی چه مواضعی گرفتند؟
نهایتاً خوشحالیم که این مناظرۀ رادیویی – ولو دیرهنگام- کمی به ثبت این مواضع کمک کرد.