سریال اعدام و حبس، اعترافات اجباری و مفقودشدگی، قتلهای رندوم خیابانی با سلاحهای پلیس و نقص عضوهای مادامالعمر، پروندهسازیها و انتقامگیریهای کور خانوادگی از طرف دستگاههای امنیتی، کودککُشیهای حکومتی، جان دادن هم برای کسبِ نان (سوختبَری) و هم برای آب (مرگ کودکان در هوتگها بخاطرِ نبودِ آب لولهکشی)؛ این است تصویر بلوچستان فقرزده و تبعیضآلود در روزهای عادیاش.
اما حالا از دو روز پیش تا حالا بر همین تصویر مهیب از فقر و فاقه هم زخمی جدید زدهاند. سپاه پاسداران که موقعیت انحصاریاش در اقتصاد ایران، اَبرشرکتها و سودهای کلانش، معافیتهای مالیاتی و بودجههای هنگفتش بر کسی پوشیده نیست، مدتهاست که عزمِ آن کرده بود که از دسترنج همان خُردهسوختبرانی که همیشه با گلوله بدرقهشان کرده، سهم سودی برای خود بردارد. به همین خاطر هم طرحهایی را به اسم ساماندهی سوختبران در دست اجرا داشت (آخرینش طرح رزاق) تا با دادن مجوز و با گرفتن رانت از سوختبران به گروهی دستچینشده از آنها مجوز عبور از مرز را بدهد. به راه انداختن حمام خون در نقطه صفر مرزی از هزینههای این ولع سیریناپذیر حاکمیت برای سود بوده. اگر تا دیروز سوختبران را یکی یکی در تعقیب و گریزهای خیابانی شکار میکردند، امروز دیگر رسماً شرم را کنار گذاشته و یکجا کشتار جمعی میکنند.
در مقابل این توحش اما مردم منطقه سراوان به حمایت و همبستگی از کشتهشدگان و سوختبران برخاستند. تظاهرات کردند، مجدداً گلوله خوردند و دستگیری دادند و در ازای این خشونت، فرمانداری شهر را به آتش کشیدند و به اشغال خود درآوردند؛ جاده ترانزیتی را بستند و امروز هم در زاهدان به نشانه همبستگی اعتصابات نمادینی به راه انداختند. پاسخ حکومت اما همانی بوده که در آبان ۹۸ دیدیم: قطع اینترنت و به راه اندازی سِیلی از سرکوب و کشتار در سکوت مطلق خبری.
شکستن این سکوت و همبستگی با اعتراضات بلوچستان ضروری است تا نشان دهیم که صدای این مبارزات با گلوله خفه نمیشود،… بلکه تکثیر میشود.