از بازنشستگان تا زحمتکشان بلوچستان: یک مبارزه! یک دفاع!
سه ماه متوالی است که لشکری از بازنشستگان با کمر خمیده اما عزمی راسخ در یخبندانِ کرونا و مازوت از سرتاسر کشور به خیابان میآیند و فریاد میزنند: تا حق خود نگیریم، از پا نمینشینیم.
همین که نه آلودگی هوا و نه شیوع و جهش کرونا و نه باتوم پلیس[۱] و نه احضار فعالانش[۲] برای به خانه راندنِ این موج اثر نکرد، اتاق فکر حکومت را به فکر انداخت که با توطئهچینی این صف مستقل و منسجم را متفرق کند:
یک روز با اختلاف انداختن بین بازنشستگان صندوقهای مختلف[۳] و یک روز با ایجاد تجمعهای موازی. این گونه بود که از ابتدای بهمن امسال، بازوی خانۀ کارگر موسوم به «پیشکسوتان جامعۀ کارگری» بسیج شد تا برای درهم شکستنِ زنجیرۀ تجمعهای پیاپی مستقل و سراسری بازنشستگان و به زعمش برای بیرون راندن «غریبهها»[۴] و غیرخودیها از این اعتراضات وارد عمل شود. برای این هدف هم، تاکتیکِ «تجمعشکنی» را به کار برد و دو تجمع فرمایشی و موازی در همان هفتههایی ترتیب داد که اعتراض سراسری مستقلی تدارک دیده شدهبود، تا بدین ترتیب ابتکار عمل و شعارها را از دست فعالان مستقل به در کند و از قدرت تجمعات مستقل غیرحکومتی بازنشستگان بکاهد. با این همه حتی علیرغم این توطئه هم آن موج نایستاد و تداومش تا اواخر اسفند همین ماه پیشبینی شده است.
از این مرحله به بعد این سؤال پیش میآید که این سلسله مبارزات مُزدی که بعضاً هم با خطر جانی در این وانفسای همهگیری کرونا از «کف خیابان» طلب میشود، در ترکیب با چه تاکتیکهایی میتواند به نتیجۀ فوریتر برسد؟
قبلاً هم در اینجا اشاره کرده بودیم که چرا همسانسازی حقوق بازنشستگان دولت بعد از ۱۲ سال، مشخصاً از دستاوردهای مستقیم آبان ۹۸ بود. دادن این دست امتیازات مهم مُزدی در شرایط متلاطم سیاسی که طبقۀ حاکم بقای خود را در خطر میبیند عجیب نیست. مشابه این اتفاق در سال ۵۷ نیز رخ داده بود و حکومت شاه با افزایش چشمگیر حقوق کارکنان دولت درصدد آرام کردنِ جنبشی بود که برای سرنگونیاش خیز برداشته بود. بنا به قاعده هر قدر جنبشهای سیاسی تودهای وسیعتر و رادیکالتر میشوند، امتیازات اقتصادیِ بیشتری نصیبِ متشکلترین بخشهای طبقۀ کارگر هم میشود. اهمیت این درهمتنیدگی مبارزۀ اقتصادی و سیاسی را شاید هیچکس به اندازۀ خود بازنشستگانی که تجربۀ یک انقلاب را پشت سر دارند درک نکنند. بیجهت نیست که پیگیری حقوق از «فقط کفِ خیابون[۵]» سرلوحۀ اعتراضاتشان قرار گرفته.
بسیاری از بازنشستگان هم میدانند که برای جلب حمایت گستردۀ اجتماعی باید با ریتم جنبش بزرگتر مردمی و مقتضیاتش کوک باشند. درست همانطور که بارها پیش از این، با سردادن شعار در حمایت از آزادی زندانیان سیاسی، دفاع از اعتصاب کارگرانِ نیشکر هفتتپه و شعار علیه اعترافگیریهای اجباری تلویزیونی[۶] نشان دادهاند که دینامیسم یک مبارزۀ اقتصادی پویا را بنا به تجربه میدانند. بر پایۀ همین سنت هم ضروری است که در این لحظاتی که آبان خونین ۹۸ مجدداً در مقیاس کوچکتری در یک اسفند خونین در حال تکرار است، همین همبستگی و حمایت از سوختبران بلوچستان اعلام شود.
سرکوبِ خونین زحمتکشان بلوچ، بر پایۀ یک توجیه اصلی استوار شده و آن اینکه حکومت سعی دارد مبارزهای ماهیتاً طبقاتی و ناشی از محرومیت و تبعیض را با دمیدن در پیشداوریهای ملی و مذهبی سایر بخشهای طبقۀ کارگر، وارونه نشان دهد و ایزوله نگه دارد تا کشتار با کمترین هزینه اجرا شود. با همین تنها گذاشتنِ سوختبران و زحمتکشانی که برای نان گلوله میخورند و در غیاب حمایت عملی از آنها از جانبِ متشکلترین بخشهای کارگری است که حکومت با فراغِ بال در شعبدۀ رسانهایاش تصویر این زحمتکشان و مبارزهشان را مخدوش خواهد کرد و از آنها مشتی «اشرار» خواهد ساخت.
بازنشستگانی که فردا در مهمترین شهرهای کشور قرار است به خیابانها بیایند، نه فقط به خاطر داشتنِ تریبونِ خیابانی که توانستهاند به حکومت تحمیل کنند امکانِ دفاع از سوختبران را دارند، بلکه برای چنین دفاعی مسئولیت هم دارند. از این گذشته، اصلاً برای کشاندنِ اعتراضات خودشان از حاشیه به متن هم به چنین پیوند و همبستگی عملی نیازمندند. چرا که کوچکترین شعار و پلاکارد در حمایت از سوختبران بلوچ است که باعث دیدهشدن و جلب حمایت سایر اقشار از اعتراضات بازنشستگان خواهد شد و به این معنا این اقدامی است به لحاظ اصولی و تاکتیکی ضروری.
اعتراضات امروزِ سیستان و بلوچستان، هم در محتوا و هم در فرمِ اعتراض و هم در نوعِ سرکوب، ادامۀ آبان ۹۸ است و این یعنی: یک حمام خون در سکوت خبری در راه است. هیچ فردی، تشکلی یا جنبشی در طبقۀ کارگر حائزِ صفتِ پیشرو نیست مگر آنکه امروز با تمام قوایش علیه این حمام خون با تمام امکاناتِ ولو کمی که دارد بایستد و از زحمتکشان بلوچ بدونِ لکنتِ زبان دفاع کند.
پانوشت:
[۱] هجوم ماموران نیروهای انتظامی به تجمع مسالمت آمیز بازنشستگان در شهر تبریز- ۷ بهمن ۱۳۹۹
https://ir.voanews.com/episode/iran-human-rights-protest-retireds-economy-tabriz-415181
[2] از جمله احضار سه تن از اعضای بازنشستهی سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی (داوود رضوی، عطا باباخانی و علی قربانیان) بابت حضور در آخرین تجمع سراسری بازنشستگان به شعبهی ۲ دادسرای اوین.
[۳] در این زمینه میتوان به سخنان فریبکارانه علی خدایی و محمدرضا تاجیک (از اعضای شورای عالی کار) اشاره کرد که با انتقاد از حقوق بازنشستگان دولت، تا آنجا پیش میروند که بگویند اگر برای همسانسازی بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی پول نیست پس برای همسانسازی بازنشستگان دولتی هم نباید باشد!
دم خروس اینها البته آنجایی بیرون میزند که مطلقاً جرأت و جسارت انتقاد از حجم عظیم بودجه بخشهای انگلی مثل نهادهای نظامی و دینی را ندارند، اما برای اختلافافکنی میان بخشهای مختلف کارگری و مرفه نمایاندنِ کارگران زیرِ خط فقرِ بخش دولتی، آمادۀ سخنوری در تریبونهای حکومتی هستند.
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1025317
[4] https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1037921
[5] «فقط کف خیابون، بهدست میاد حقمون» : از شعار محوری بازنشستگان در دورۀ اخیر.
[۶] سردادن شعار «شکنجه، مستند– دیگر اثر ندارد» در تجمع بازنشستگان در زمستان ۹۷