خروج آمریکا از برجام: بررسی سناریوهای جنگ،کودتا، و نقش طبقۀ کارگر (+ویدیو)

زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

بعد از اعلام تصمیم ترامپ به خروج از برجام و بعضی تحرکات نظامی بین ایران و اسرائیل بحث‌های زیادی در مورد پیامدهای این تحولات و مسیر و سرنوشت آینده ایران و منطقه درگرفت.

مهم‌ترین و ساده‌ترین سؤالی که از همان اول باید در مورد این خبر طرح کرد این هست که واقعاً تفاوت زندگی میلیون‌ها خانوادۀ کارگری قبل و بعد از برجام چه بوده؟ با جواب به این سؤال است که می‌توان فهمید این الم‌شنگه بر سر خروج امریکا از برجام، تا چه حد دغدغۀ حکومت است و تا چه حد دغدغۀ کارگران؟

تا جایی که به دورۀ «پیشابرجام» برمی‌گردد، سهم کارگران در آن دوره، حذف یارانه‌ها و خصوصی‌سازی‌های بیشتر و پرداخت مالیات بر ارزش افزوده و بیکاری به انضمام فشار تحریم‌ها بود. در آن دوره در اصل، دولت بار بحرانِ «تحریم» را روی شانه طبقۀ کارگر انداخت. خاطرمان هست به خاطر ممنوعیت فروش هواپیماهای مسافربری و غیرنظامی به ایران و مکافات خرید لوازم یدکی از شرکت های اروپایی چند سانحۀ سقوط هواپیما رخ داد و چه بسیارانی بودند که به خاطر کمبود داروهای درمان هموفیلی، سرطان، تالاسمی، فلج چندگانه و پیوند و دیالیز کلیه و نظایر این‌ها جان خود را به سادگی از دست دادند.

در دوران «پسابرجام» دقیقاً همان وضعیت سابق کمابیش ادامه پیدا کرد. با برداشتن تحریم‌ها هم هم‌چنان اعتراض به کمبود دارو و هزینه‌های گزاف پزشکی، بالاکشیدن ماه‌ها مزد کارگران، اخراج، تعطیلی و زندان و … به قوت خود باقی ماندند! در بازی رفع تحریم‌ها بازاین سرمایه‌داران رژیم بودند که برنده شدند و چیزی به طبقۀ کارگر نماسید!

در نظر بگیرید که توافق هسته‌ای بین ایران و گروه ۵+۱ نزدیک به ۲۰ ماه طول کشید و در دو مرحله انجام شد. مرحله اول، یک توافق موقت در ژنو (سوئیس) بود و مرحله دوم و نهایی هم اجرای «برنامه جامع اقدام مشترک» (یا همان برجام). در توافق اول ۱۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار در بیش از بیست قسط به حساب بانک مرکزی ایران واریز شد. در توافق دوم هم بنا به گزارش بانک جهانی[۱] هنوز به یک سال نکشیده، جمهوری اسلامی به ۳۰ میلیارد دلار دیگر از دارایی های مسدود شده اش در بانک‌های خارج کشور دست پیدا کرد.

علاوه بر این همان زمان اعلام شد که ایران و آمریکا بر سر یک اختلاف مالی قدیمی به توافق رسیده‌اند و اوباما همزمان با آزادی گروگان‌های امریکایی ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد به ایران داد.[۲]

همۀ این‌ها سرجمع می‌شود ۴۳ میلیارد دلار که تازه فقط مربوط به اواسط سال ۹۵ است. طبقۀ کارگر باید بپرسد چه بر سر این همه پول و داراییِ سابقاً بلوکه‌شده آمد؟ این برجام دقیقاً چه دستاوردی بود که از تهیۀ یک کانکس برای زلزله‌زده‌های کرمانشاه هم عاجز بود؟ و از پس لوله‌کشی آب و فاصلاب و تأمین آب شرب اهواز برنیامد؟ سقوط هواپیمای تهران یاسوج- با علم به نقص فنی هواپیما و وضعیت نامساعد جوی- توی دورۀ پسابرجام بود نه تحریم‌ها. یا این‌که در حادثۀ پلاسکو در سال ۹۵ کاشف به عمل می‌آید که کمبود نردبان و شیر آتش‌نشانی خود، فاجعه آفرید که دیگر ربطی به تحریم‌ها نداشته.

از طرفی فهرست بلندبالای ورشکستگی کارخانه‌ها هم اتفاقاً اغلب در دورۀ بعد از برجام رخ داد. قرار بود با برجام نرخ ارز باثبات بشود. اما در عوض دیدیم دلار که در آغاز روی کار آمدن حکومت روحانی ۳۱۸۰ تومان بود، بعد از توافق برجام شد ۳۳۸۰ تومان و تا قبل از مداخلۀ دولت و تعیین نرخ دستوری ۴۲۰۰ تومانی، به مرز ۶ هزار تومان هم نزدیک شده بود! یعنی ۷۳ درصد افزایش از برجام تا قبل از خروج امریکا از توافق[۳] و[۴] و[۵]!

آرشیو قیمت دلار
جدول آرشیو قیمت دلار – منبع: پانوشت شماره ۵

قربانی نهایی این افزایش قیمت ارز مردم عادی هستند. چون بالارفتن نرخ ارز، قیمت کالاهای وارداتی را بالا می‌برد؛ از گندم و برنج و گوشت گرفته تا دارو، لوازم خانگی و گوشی موبایل و خودرو.[۶] اگر بخشنامه‌های فروش سایپا و ایران خودرو در ماه‌های قبل از امضای برجام و قیمت‌های فعلی را نگاه کنید، می‌بینید خودورهای تولیدی بی‌کیفیت این دو کارخانۀ اصلی کشور به طور متوسط ۲ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان گران‌تر شده‌اند.

با این حساب منتفع اصلی این وضعیت خود حکومت بوده. تقریباً بر کسی پوشیده نیست که حکومت روحانی به خاطر کسری بودجه‌اش اقدام به دستکاری در بازار ارز کرد. بعد از این‌که افزایش ناگهانی قیمت ارز موجی از تنش و اضطراب را در بازار به وجود آورد، ناگهان جهانگیری در مقام «قهرمان» وارد شد و نرخ ثابت ۴۲۰۰ تومانی را برای دلار اعلام کرد. با این تردستی‌ها دلاری که در بودجه ۹۷ ، به مبلغ ۳۵۰۰ تومان درنظر گرفته شده‌بود به ۴۲۰۰ تومان رسید. با این اختلاف قیمت، دولت کسری بودجه‌اش را در عرض چند روز رفع کرد! اما حتی همین مانور تبلیغی جهانگیری هم دوامی نیاورد و دلار غیرجهانگیری الآن مرز ۸ هزار تومان را هم رد کرده‌است.

دورۀ پسابرجام، بهشت آقازاده‌ها و ژن‌های خوب و تکنوکرات‌هایی بود که حسابی فربه شدند. نمونه‌اش رسوایی دامنه‌دار فیش‌های حقوقی نجومی است که از پریسال تا کنون به صورت سریالی افشا شد.

حکومت روحانی برای این‌که به‌اصطلاح «دستاورد»های خودش را به رخ بکشد گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه‌اش را منتشر کرد که قسمت جذابش مربوط می‌شود به جذب سرمایۀ خارجی! در این بخش جدولی از اسامی ۹ شرکت خارجی و سرمایه‌گذاری‌‌هایشان در حوزۀ دانش‌بنیان در ایران ارائه شده. سومین سرمایه‌گذاری بزرگ مربوط می‌شود به یک شرکت ظاهراً هلندی که ۲۱ درصد سهام شرکت معروف «دی‌جی کالا» را به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار خریده.

وقتی اسم چنین شرکت بزرگی را در اینترنت سرچ می‌کنیم، متوجه می‌شویم این شرکت، نه اسم و رسمی دارد، نه سایتی و نه شماره تماسی! دست آخر هم که بررسی‌ای دربارۀ آدرس این شرکت در «گوگل مپ» کنیم، با ساختمانی مواجه می‌شویم که هیچ شباهتی به دفتر یک شرکت ندارد. بنابراین در حقیقت ما با یک شرکت صوری و کاغذی طرف هستیم. عجیب‌تر آنکه شرکت‌های دیگری هم در همان آدرس ثبت شده‌اند.[۷] بنابراین می‌توان گفت حتی در همین جذب سرمایۀ خارجی هم کلی اما و اگر است و در برخی از این سرمایه‌گذاری‌های خارجی اصلاً معلوم نیست طرفِ سرمایه‌گذاری کیست!

علاوه بر آن در دورۀ پسابرجام، دیدیم که مضاف بر واردات پورشه‌ و مازاراتی‌، فهرست بلندبالایی از شرکت‌ها و برندهای لوکس برای بازکردن شعبه‌هایشان در ایران از هم سبقت گرفتند تا با فروش کالاهای مصرفی پول اقشار ثروت‌مند ایران را جذب کنند، و درست برخلاف آنچه از فواید برجام تبلیغ میشد، تقریبا جریان سرمایه‌گذاری معکوس از ایران به دیگر کشورهای اروپایی اتفاق افتاد! هیچکدام از این شرکت‌های خارجی به دلایل مختلف (از جمله دلایل سیاسی) علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در صنایع مختلف ایران نداشت، مثلاً نمونه‌اش رنو بود که پارسال بزرگترین قرارداد تاریخ خودروسازی را امضا کرد، اما هنوز خبری از روال اجرایی و عملیاتی‌اش به گوش نمی‌رسد. نهایتاً چند روز پیش بعد از این همه کِش و قوس زمزمه‌هایی بیرون آمد که تازه شاید تا ۳ سال آینده اجرا شود[۸]. بنابراین تمام آمارها و وقایع به ما نشان میدهد که چه قبل و چه بعد از برجام، فقط کاسبان تحریم و کاسبان برجام بودند که وضعشان سکه شد.

پاسخ به تحلیل سناریوی جنگ

همان‌طور که اطلاع دارید ترامپ، یک مهلت ۹۰ و ۱۸۰ روزه به شرکای خارجی ایران داده تا قراردادهایشان را لغو کنند و بعد از این تحریم‌ها برگردند. منتها تصمیم ترامپ نه تصمیم همۀ جناح‌های حکومت امریکاست و نه تصمیم مابقی کشورهای اروپایی. چون با این تصمیم ترامپ منافع اقتصادی بسیاری از شرکت‌ها به خطر می‌افتد. مثلاً شرکت‌های نفتی فرانسه و ایتالیا قراردادهای نفتی زیادی بسته‌اند که اکنون مجبورند آن را لغو کنند. یا مثلاً شرکت‌های هواپیما سازی بوئینگ و ایرباس را درنظر بگیرید:

دسامبر ۲۰۱۶ بوئینگ قرارداد فروش هواپیمایی تجاری به ارزش ۱۷ میلیارد دلار را با ایران امضا کرده بود و همان ماه ایرباس هم یک قرارداد ۱۳ میلیارد دلاری بست و جدای از آن یک قرارداد ۳ میلیارد دلاری هم با شرکت هواپیمایی «آسمان» بسته‌است. در نتیجه بوئینگ و ایرباس روی هم رفته ۳۹ میلیارد دلار را به خاطر تحریم‌های جدید از دست می‌دهند.[۹]

به همین خاطر مرکل از آلمان و ترزا می از انگلستان و ماکرون از فرانسه بیانیه‌ای مشترک دادند و گفتند که هنوز به برجام پایبند هستند و با این کارشان آب پاکی را روی دست ترامپ ریختند. بنابراین به طور خلاصه به چند دلیل خروج امریکا از برجام را می‌توانیم بیش‌تر به یک مانور تاکتیکی برای چانه‌زنی از بالا با ایران تعبیر کنیم و نه احتمالاً صدای شیپور جنگ!

اولاً به این خاطر که دوران سیطرۀ تک‌قطبی امپریالیسم آمریکا در حال اتمام است؛ چندسالی است که هم کشورهای اروپایی و هم روسیه و چین و غیره چالشی برای سیطرۀ تک قطبی آمریکا به وجود آورده‌اند و بنابراین امریکا مجبور است افول اقتصاد و جایگاهش را با جنگ جبران کند. الآن هم اروپایی‌ها بخاطر سودهای کلانی که از برجام به جیب می‌زنند مخالف سفت و سخت الغایش هستند و هم روسیه! در واقع جمهوری اسلامی کلیدی‌ترین مهرۀ روسیه در منطقۀ خاورمیانه محسوب می‌شود و آمریکا به سادگی نمی‌تواند مشکلش با جمهوری اسلامی را به گزینۀ نظامی بکشاند.

ثانیاً باید توجه داشته باشیم که اساساً جمهوری اسلامی هم مشکل و اختلاف پایه‌ای با آمریکا ندارد. بارها و بارها ثابت شده ورای شعارهای نمایشی «مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و نه به استکبار»، جمهوری اسلامی از همان ابتدای روی کار آمدنش با این آمریکا، انگلیس و حتی اسرائیل همکاری نزدیک داشت. بعدها در مقاطع مختلف مثل قضیۀ مفتضاحانۀ ایران-کنترا، جنگ خلیج و جنگ آمریکا در افغانستان و عراق هم مدارک این همکاری‌ها به قدری زیاد بود که جمهوری اسلامی دیگر نمی‌توانست منکرشان بشود. در این چند ساله هم دیدیدم که حضور گستردۀ لابی‌های جمهوری اسلامی (مثل نایاک) در آمریکا برای جاده‌صاف‌کنی مذاکرات ظریف با آمریکا چقدر فعال عمل میکرد.

بنابراین اگر بخواهیم نتیجه را خلاصه کنیم با این تصمیم هرچند در ظاهر چالش‌های جدید برای جمهوری اسلامی و امریکا و باقی قدرت‌های اروپایی به وجود می‌آید، اما در تحلیل نهایی مذاکرات و چانه‌زنی‌ها و لابی‌گری‌ها درست مثل سابق ادامه پیدا می‌کنند.

این برخلاف تحلیلی هست که بسیاری این روزها در طیف چپ ارائه می‌کنند. ساعاتی بعد از اعلام لغو برجام از طرف امریکا، اسرائیل به منطقه‌ای از سوریه حملۀ موشکی کرد که گفته می‌شد محل زرادخانۀ سپاه قدس ایران و حزب الله لبنان بوده و از طرفی چند راکت هم از طرف حوثی‌های تحت‌الحمایۀ جمهوری اسلامی در یمن به سمت ریاض در عربستان پرتاب شد و بنابراین خیلی‌ها به سرعت در این فضا مدام از احتمال رویارویی مستقیم و جنگ بین ایران و اسرائیل صحبت کردند.

تا جایی که به مسألۀ جنگ با اسرائیل برمی‌گردد، باید به یاد بیاوریم که موشک‌پراکنی‌هایی مثل قضیۀ اخیر تا قبل از این بی‌سابقه نبوده و همیشه تنش بین قدرتهای امپریالیستی (و رژیم‌های اقماری آنها) خودش را به صورت تشدید جنگ نیابتی در کشورهای ثالث نشان می‌داده‌است. سالهاست که اسرائیل و ایران با هم در زمین لبنان در جنگ‌اند؛ اکنون هم چندسالی است سوریه زمین اصلی این جنگ شده‌بود. درست همانطور که در مورد روابط ایران و آمریکا گفتیم باید توجه کنیم هیچیک از این تضاد منافع بین اسرائیل و ایران ریشه‌ای نیست؛ (چه گواهی برای اثبات این ادعا بهتر از یادآوری افشای قرارداد تسلیحاتی پنهانی جمهوری اسلامی با امریکا و اسرائیل در قضیۀ ایران کنترا در سال ۶۴-۶۵؟). برخلاف ادعاهای جمهوری اسلامی، این رژیم پشیزی برای مردم فلسطین و آزادی‌شان از ستم اهمیتی قائل نیست؛ چطوررژیمی که دستش تا کتف در خون کارگران و زحمتکشان و سایر شهروندانش است، منادی آزادی ستمدیدگان دیگری میتواند بشود؟ سیاست خارجیِ نه فقط جمهوری اسلامی، که هیچ کشوری، نمی‌تواند چیزی جدای از سیاست داخلی‌اش باشد. در واقع تنش‌های ایران و اسرائیل را باید در بستر گسترده‌تر رقابت قدرت‌های امپریالیستی در منطقه فهمید. این تنش‌ها فقط تا آنجایی پیش میرود که برگ برنده‌ای برای داشتن دست بالا در مذاکرات باشد و نه بیشتر (این برگ برنده یکبار راکت حزب‌الله است، یکبار جنگ سوریه).

موشک‌پراکنی‌های اخیر چیزی نبوده که تا پیش از این سابقه نداشته باشد، بارها و بارها انواع موشک و راکت به سوی نواحی اشغالی اسرائیل با کمک ایران (از غزه و لبنان و سوریه) شلیک شده بود. منتها این موشک‌ها و راکت‌ها همیشه جنبۀ تبلیغاتی و بی‌خطر داشته‌اند. این موضوع فقط با یک دو دو تا چهار تای ساده و احتساب توان واقعی موشکی در مقابل به اصطلاح ترقه‌بازی‌های اخیر در بلندی‌های جولان و سابقۀ چندین دهه‌ای این دست تاکتیک‌ها قابل فهم است.

اصولاً جمهوری اسلامی همیشه با ترساندن مردم از لولوها سرکوب داخلی خودش را توجیه کرده‌است. در چند سال اخیر لولوی بزرگ همیشه داعش بوده. دیدیم که در نمایش تبلیغی مضحکی که اخیرا حاتمی‌کیا برای تبلیغ فیلمش به راه انداخت،عده‌ای با شکل و شمایل داعش به یک پاساژ لوکس رفتند و به ترساندن زنِ باردار و بچه و افراد مسن، در واقع بندِ سیاست آتی جمهوری اسلامی را آب دادند! با آن که خلافت داعش عملاً سقوط کرده اما هنوز از شمشیر داعش برای ترساندن مردم استفاده میشود، حالا اگر داعش جواب نداد به‌اصطلاح «خطر نظامی» هست که به کمک رژیم می‌آید و برایش نعمت است. جمهوری اسلامی تنها زمانی سراغ جنگ مستقیم می‌رود که واقعاً احساس کند از درون در آستانۀ فروپاشی است.

پاسخ به تحلیل سناریوی کودتای سپاه

سناریوی سوم هم اینست که برخی این تحلیل را مطرح می‌کنند که امکان کودتای سپاه یا احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام و روی کارآمدن یک کابینۀ نظامی وجود دارد. این بحث کودتای سپاه، که در بحبوحۀ اعتراضات دی‌ماه سال پیش مطرح شد و ردّش هم به اصلاح‌طلب‌ها می‌رسید، موضوعی بود که همان مقطع هم بهش پرداختیم و نشان دادیم که این بحث صرفاً یک ترفند هست برای گمراه کردن معترضین و کشاندن‌شان به دفاع از حکومت روحانی به بهانۀ دفع یک کودتای خیالی. نهایتاً کودتایی که نشد هیچ، دیدیم که سپاه و اصلاح‌طلبان هر دو دوش به دوش هم خادمانه در قلع و قمع اعتراضات از همیشه برادرتر و متحدتر شدند. روحانی هم که برای عرض ارادت به این برادری، سهم سپاه از بودجۀ ۹۷ را ۴۲ درصد بالاتر برد. بنابراین طرح این بحث به‌خصوص در این موقعیت مضحک به نظر می‌رسد. ثانیاً اینجاست که دوباره باید سؤال کنیم سپاه از طریق کودتا به چیزی قرار است دست پیدا کند که الآن ندارد؟ ترامپ که از برجام عقب نشسته و کیسۀ سپاه هم به‌عنوان متخصص بازار سیاه و قاچاق و دور زدن تحریم پُرتر خواهد شد.

اگر واقعاً اختلاف تعیین‌کننده‌ای بین این دو هست چرا همیشه فقط با ایما و اشاره و در ابهام چیزهایی علیه هم می‌گویند؟ و تازه چرا متلک‌های مبهم روحانی و سپاه به هم در لابه‌لای صحبت‌هایشان ملاک باشد، اما آن صحبت‌های روحانی ملاک نباشد که می‌گفت «سپاه نه فقط محبوب ملت ایران، که محبوب مردم عراق و کردهای عراق و مردم سوریه و لبنان هم هست، چون سرزمین‌هایشان را نجات داده…!». و یا این‌که همین چندماه پیش می‌گفت «هیچ گونه اختلافی بین جناح های ما برای مقابله با توطئۀ دشمنان» وجود ندارد! از این‌ها گذشته چرا باید درگیری‌های لفظی را شاخص گرفت، اما همکاری تنگاتنگ سپاه و حکومت روحانی برای سرکوب اعتراضات را نه؟!

بنابراین خیلی از این شایعات، صرفاً جنگ روانی این دو جناح قدرت است. نمونه‌اش هم این‌که همین چند روز پیش خبری در «فارس» دربارۀ اقدام نماینده‌های مجلس برای طرح عدم کفایت یا استیضاح رئیس جمهور منتشر شد که بعد هم بلافاصله حذف شد و روشن می‌کرد باز هم در جهات مانور تبلیغاتی بوده‌است!

و اما اگر همۀ حقایق بالا را هم دربست کنار بگذاریم؛ در نهایت به کسانی که نگران کابینۀ نظامی در آینده هستند باید یادآوری کنیم که آقایان راه دور نروید! کابینۀ روحانی امنیتی‌ترین کابینۀ تاریخ جمهوری اسلامی ایران است! به طوری که ۱۴ نفر از وزرای کابینه همگی دارای سابقۀ فعالیت در وزارت اطلاعات یا شورای عالی امنیت ملی را دارند. حتی وزیری مثل «اقتصاد»[۱۰] هم سابقۀ عضویت رسمی در وزارت اطلاعات داشته است! [۱۱]

در همۀ این سناریوهای سیاهی که صحبت از احتمال جنگ و رویارویی نظامی و کودتا و روی کار آمدن حکومت نظامی و نظایر این‌ها می‌شود، یک فاکتور کاملاً غایب است؛ یعنی احتساب نقش جنبش کارگری! همان‌طور که دی‌ماه سال پیش شورش کارگران و فقرا و محرومین در ۱۰۰ شهر کشور همۀ معادلات را برهم ریخت، این طبقۀ کارگر است که می‌تواند بار دیگر تمام این محاسبات را برهم بریزد.

گذشته از این، کارِ ما صرفاً طرح کردن سناریوهای محتمل نیست. هر مفسر یا ژورنالیستی می‌تواند این کار را بکند. اما نیروهای سیاسی کارشان با ژورنالیست‌ها فرق میکند. هروقت یک فرد سیاسی یک سناریوی محتمل را مطرح می‌کند، بلافاصله باید الزامات عملی و سیاسی آن را هم برای طبقۀ کارگر بگوید. اگر کسانی بحث جنگ را رو به کارگران مطرح می‌کنند، باید توضیح بدهند که در مواجهه با این شرایط کارگران چه کار باید کنند؟ آیا بروند کنار ارتش و سپاه قرار بگیرند برای دفع دشمن خارجی؟! یا نه، با اتکا به نیروی اعتراضی در تونس و لبنان و اسرائیل و ترکیه و سایر کشورهای منطقه برای ساختن جبهۀ سومی تدارک ببینند که هم در برابر حملۀ نظامی خارجی امپریالیسم و هم در برابر دولت سرمایه‌داری داخلی مقاومت کند؟

متأسفانه اکثر کسانی که این روزها چشمشان به دعوای جناح‌های سرمایه‌داری دوخته شده، نقش طبقۀ کارگر را به کل از معادلات حذف می‌کنند و نگاهشان برای تحلیل رویدادهای آتی فقط به بالادستی‌هاست…در صورتیکه دیدیم اگر طبقۀ کارگر وارد میدان شود، درست مثل خیزش دی ماه، سناریوهای جدیدی را پیش رو می‌گذارد!

خیزش دی ماه یادآوری کرد که پتانسیل اعتراضی عظیم زنان، کارگران کارخانه، کشاورزان، معلمان، مالباخته‌ها، اقلیت‌های ملی تحت ستم و غیره اگر برنامه و چشم‌انداز درست و انقلابی داشته باشد، بی‌اعتنا به توافقات بالایی‌ها، سرنگونی را از پایین انجام می‌دهد و یک‌بار برای همیشه به این همه بدبختی و فلاکت و تهدید نظامی و زندگی با ترس پایان می‌دهد.

کمیته عمل سازمانده کارگری – ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷

[۱] . گزارش بانک جهانی در مرداد ۱۳۹۵

[۲] . گزارش بی‌بی‌سی: توافق هسته‌ای چقدر از پول‌های ایران را آزاد کرد؟

و همچنین گزارش خبرگزاری تسنیم: انتقال مخفیانه ۴۰۰ میلیون دلار توسط آمریکا به ایران همزمان با آزادی زندانیان آمریکایی

[۳] . شبکه اطلاع‌رسانی طلا، سکه و ارز

[۴] . خبرگزاری نسیم: دلار در دولت روحانی ۷۲۰ تومان و بعد از برجام ۶۰۰ تومان گران شد+ جدول

[۵] .شبکه اطلاع‌رسانی طلا، سکه و ارز

[۶]. گزارش مشرق‌نیوز: خودرو، دلار و سکه پس از برجام چقدر گران شدند؟ +جدول

[۷] https://www.kompany.com/p/nl/64396657

https://www.alliancevirtualoffices.com/NL/herengracht-280-virtual-office-4562

[8] . مصاحبه ایسنا با رییس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران دربارۀ قرارداد رنو

و همچنین:

واگذاری سایت خودروسازی بن رو به رنو، نهایی شد

دنیای اقتصاد: بن رو به رنو واگذار شد

[۹]. گزارش روزنامه انگلیسی ایندیپندنت دربارۀ خسارت بوئینگ و ایرباس از لغو برجام

[۱۰] . گزارش تسنیم: در کابینه تدبیر؛ طیب‌نیا هم «امنیتی» است.

[۱۱] . خبرگزاری آرمان پرس: دولتِ «روحانی»؛ امنیتی ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *