مهرماه نشان از پختگی و آمادگی و تجهیز جنبش به سلاح بُرندۀ اعتصابات سراسری داشت و اینبار در آبان قرعه به نام «کارگران خط و ابنیۀ راهآهن» افتاد تا اعتصاب سراسری پنج روزۀ خود را (از پنج تا ده آبان) کلید بزنند. در میان اعتصابات سریالی از خردادماه تاکنون، کمتر به کارگران خط و ابنیۀ راهآهن پرداخته شده؛ حال آنکه این بخش قبلتر یک اعتصاب ۱۹ روزه در مردادماه و یک اعتصاب ۳ روزه در شهریور و اکنون نیز برای بار سوم دست به یک اعتصاب سراسری در آبان زد.
چرا اعتصاب در خط و ابنیه؟
کارگران خط و ابنیۀ راهآهن عمدتاً زیر نظر دو شرکت تراورس و گسترش آهنراه هستند. ماجرای شرکت تراورس، کمابیش حکایت مصائب فولاد اهواز است. شرکتهایی که زمانی جزو اموال عمومی کشور بودند و با شروع موج خصوصیسازیها و زدن چوب حراج، به دست سرمایهداران خصوصی افتادند. از بین معدود سرمایهداران خودی، قرعۀ واگذاری این شرکت به نام «مهآفرید خسروی» (ملقب به امیرمنصور آریا) افتاد؛ میلیاردری که سالها سیبیل هر دو جناح حکومتی را چرب میکرد و در اندک مدتی امپراتوری عظیمی برای خود به هم زده بود ولی نهایتاً در دعوای تقسیم سهم جناحی، بالاییها سرش را زیر آب کردند و اموال باقیمانده را بین دیگر خودیها تقسیم!
از اموال عمومیای که زمانی دولت تجزیه و بدل به خشتهای امپراتوری شرکت امیر منصور آریا کرد، اکنون جز مشتی شرکت بحرانزده و نیمهجان روی دست باقی نمانده. هزینۀ بخور بخور این دعواهای مالکیتی عملاً روی دوش چندین هزار کارگر این مجموعه افتاده. در تراورس موج موقتسازی نیروی کار، بالا کشیدن بیمه، معوقات مزدی چندین ماهه و غیره نصیب کارگران شده.
اما این فلاکت فقط مختص به تراورس نیست؛ وضعِ نه فقط شرکت گسترش آهن راه، که سایر شرکتهای پیمانی مهمانداران، مأموران اعزام، فنی و پشتیبانی و غیره هم از این بهتر نیست. بخش راهآهن عملاً با حضور پیمانکاران خصوصی تکه تکه شده و کارگران هر بخش از مهماندار تا کارگر ساده در رقابت این پیمانکاران برای چاپیدن در حال له شدن هستند.
چرا تبعات اعتصاب سراسری کارگران خط و ابنیه برجسته نبود؟
◾️فراخوان این اعتصاب، مانند دو دور گذشته صرفاً کارگران نگهداری خط و ابنیۀ راهآهن در شهرهای مختلف را خطاب قرار میداد که وظیفۀ تعمیرات و نگهداری ریلی را برعهده دارند، حال آنکه برای اختلال بارز در وضعیت حمل و نقل ریلی حداقل باید اعتصاب به سایر کارگران فعال و معترض در بخش راهآهن تسری یابد
◾️ثانیاً این اعتصاب برعکس کامیونداران خصلتی تعرضی نداشت. کارگران اعتصابی خط و ابنیه عمدتاً به تجمع آرام روبروی فرمانداریها یا درون ایستگاه بسنده میکردند و بدین ترتیب با خالی گذاشتن ریل قطار، عملاً خللی در حمل و نقل ایجاد نکردند.
◾️عموم کارگران خط و ابنیه دارای قرارداد موقت و در شرایط شکنندهای هستند؛ به همین خاطر دولت و کارفرمای خصوصی مانع چندانی برای تحت فشار گذاشتن و ارعاب اعتصابکنندگان و حتی تأمین اعتصابشکن پیش رو نداشتند.
درسها و راههای پیشِ رو:
◾️اعتصاب سراسری کارگران خط و ابنیه نشان داد که حتی غیرمتشکلترین و غیررسمیترین کارگران هم میتوانند دست به اعتصاب سراسری بزنند. این درس مهمی برای بخشهای غیرمتشکل معترض ولی کلیدی مانند کارگران خدمات شهری (رفتگرها و کارگران بخش جمعآوری زباله و …) است.
◾️تجربه اعتصاب کامیونداران قبلتر نشان داده بود که برای بخشهای غیرمتشکل طبقۀ کارگر، راهاندازی یک اعتصاب سراسری تنها نیازمند یک ارگان هماهنگکننده و مرتبط با کارگران است (ولو در قالب یک گروه یا کانال تلگرامی). «شورای هماهنگی کارگران و کارکنان خط و ابنیۀ راهآهن» البته نقشی فراتر از این ارگان را برای کارگران ایفا میکند. در بسیاری از مناطق کارگران خط و ابنیه عملاً با کنار گذاشتن شورای اسلامی، نمایندههای مستقل خود را انتخاب کرده و به شورای مرکزی فرستادهاند. این ارگان در عین حال نشان داد که میتوان با توجه به شرایط از دو امکان فعالیت علنی و غیرعلنی برای تحمل کمترین هزینه بهره برد.
◾️اگر کارگران هپکو و فولاد اهواز میتوانند ریل راهآهن سراسری را به نشانۀ اعتراض مسدود کنند، چرا کارگران خط و ابنیه نتوانند؟ تجمع روبروی فرمانداریها (آن هم با تعداد بسیار کم) فشار کافی برای شنیده شدن حرف کارگران به وجود نمیآورد. برای اینکه صدای اعتصاب به بالاییها برسد و هم در بین کل کارکنان راهآهن شنیده شود و مورد حمایت قرار گیرد، باید حوزۀ اعتراض را به درون ایستگاهها و سد کردن ریل کشاند.
◾️پیوستن مهمانداران، مأموران اعزام و … به اعتصاب کارگران خط و ابنیه، گامی ضروری برای موفقیت بعدی این دست اعتصابات است.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۱۰ آبان ۹۷