کارخانۀ چسبِ هِل تبریز؛ مشتی نمونۀ خروار
چند روز پیش انتشار خبر قوانین درونی کارخانۀ چسب هِل جنجالی در رسانهها آفرید. برای کسانی که به شکل مداوم پیگیر اخبار و شرایط کار در سرمایهداری ایران هستند خواندن این خبر نه عجیب بود و نه استثنائی.
برخی از قوانین درونی این کارخانه که به بیرون درز کرد:
- استخدام کارکنان انحصاراً زن مجرد؛ استخدام کارکنان انحصاراً مرد متأهل
- نظارت بر مدت زمانی که فرد در دستشویی میگذراند.
- اجباری بودن نماز و پرداخت جریمه در صورت تخطی از آن (جریمۀ ۱۲۰ هزار تومانی از دستمزد ۹۳۰ هزار تومانی)
- حق نگاه نکردن به کارفرما و مدیرعامل در حین بازدید
- حق صحبت نکردن با دیگر کارگران و موارد دیگر
این قوانین هرچند در نظر اول بدیع به نظر میرسند اما چیزی نیستند جز امتداد همان نوآوریهایی که سرمایهداری در ابعاد جهانیاش هر جا توانسته ابتکاری برای کنترل کارگران در محیطهای کار به کار بسته است و با عقب راندن دستاوردهای دو قرن مبارزۀ طبقۀ کارگر جهانی، کارخانۀ مدرن قرن بیست و یکمی را به اردوگاه خالصی برای تبدیل کارگر به یک چرخدندۀ جایگزینپذیر تبدیل کردهاست. از منتها الیه شرق تا منتها الیه غرب کرۀ زمین، داستان سرمایهداری جهانی یکی است. کارخانۀ فاکسکان چین با بیش از یک میلیون کارگر مثال اعلای همین جنبس از کنترلگری سرمایهداری است که ساعات اضافهکار بدون دستمزد (بیگاری)، نرخ بالای خودکشی کارگران و فضاهای بهشدت پلیسی کار (از جمله استفاده از گارد ویژه برای کنترل کارگران، یورش به خوابگاههای آنها، کنترل کردن وقت آزادشان و…) را روتین کردهاست. شرکت آمریکایی آمازون که چهارمین شرکت بزرگ دنیا از منظر سهم سرمایه در بازار جهان است، با بیش از سیصدهزار کارگر در سی کشور جهان رویۀ فوق استثماری مشابهی دارد: انتظار سرعتِ عملی از کارگران که تنها با سالها مهارت ممکن است بدست آید و این سرعت از سوی کامپیوترها رصد میشود، شنودگذاری محل کار و نصب ردیاب به پای کارکنان، ساعات کار بسیار زیاد با دستمزد کم، بهرهکشی و محیط کار آلوده که تا سر حد به بیمارستان کشیدن کارگران هم پروسۀ کار را متوقف نمیکنند و همچنین اخراج در صورت مصاحبه با خبرنگاران و یا کوچکترین صدایی که از «تشکیل اتحادیه» حرف بزند. به همین سیاق اجبار به پوشکگذاشتن کارگران در کارخانههای آمریکایی مثل صنایع غذایی تایسون و ساندرسون فارمز و غیره که جهت صرفهجویی در وقت دستشویی رفتن کارگران است، جزو ابتکاراتی است که برای کنترل و حداکثرسازی استثمار کارگران در محیطهای کاری سرمایهداری کنونی به کار برده میشوند. بدینترتیب با حساب دو دو تا چهارتا، معلوم میشود آنچه در کارخانۀ چسب هل رخ میدهد نه استثنا است و نه مرهون استبداد فردی یا مشکلات روانی کارفرمایش؛ بلکه امتداد همان استثماری در سطح جهانی است که منطق سود سرمایه آن را ایجاب کردهاست.
همین قوانین و سختگیریها هم در درون خود سرمایهداری ایران تبدیل به قاعده شدهاند. فعال کردن سازوکارهای انضباطی و تقویت حراست ایدئولوژیک و نماز اجباری در کارخانۀ چسب هِل دقیقاً برای کنترل وقت آزاد کارگران و پلیسیکردن فضای کار در کارخانههای سرمایهداری که در هر گوشۀ جهان تجلی بومی پیدا میکند.
این کارخانه که حتی قانون کارِ رسماً استثمارگرِ جمهوری اسلامی را هم نقض میکند، تنها مشتی نمونۀ خروار است. نقض سیستماتیکی که از سوی سرمایهداری ایران -برای تن زدن از حقوق کارگران -نه فقط در پوشش قانون (با تصویب قید شمولیت قانون کار به کارگاههای بالای ده نفر، تصویب طرحهایی مثل کارورزی و…) بلکه در عین حال به شکل غیرقانونی و نقض علنی همان قانون عم رسماً اِعمال میشود.
کارخانۀ چسب هل، با این ابعاد و این حد از پرسنل بهترین گواه است که چرا حضور ادارۀ دولتی کار به عنوان ناظر بر اجرای قانون دولت هم اساساً حضوری صوری و نمایشی است و خود دولت آشکار به نقض همین قانون ناقص کار نیز چراغ سبز نشان میدهد. پس از آنکه واکنشها و جنجالها نسبت به وضعیت این کارخانه (و جریمۀ کارگران در صورت تخطی از نماز اجباری) به رسانههای رسمی کشید شد، ناظرین ادارۀ کار بعد از بازدید از کارخانه به کارفرما «توصیه کردهاند» و «تذکر دادهاند» که طبق قانون کار بهتر است شورای اسلامی کار را در آن کارخانه فعال کند! این همان شورای (کارفرمایی) اسلامی است که وظیفهاش جلوگیری از بلند شدن صدای اعتراضهای کارگری و شناسایی معترضین در کارخانهاست و صندلیای دائمی برای نمایندۀ کارفرما دارد؛ این همان شورای اسلامی است که بعد از انقلاب کارکردش مشخصاً شناسایی و پاکسازی نیروهای سیاسی از کارخانهها بود تا جلوی رادیکال شدن اعتراضات کارگری گرفته شود…
نتیجه: سرمایه داری در تمام ابعاد جهانی آن نظام دزدی و جنایت سازمان یافته در پوشش قانون است. جرایم سرمایهداری در هیچ محکمهای به داوری گذاشته نخواهند شد مگر به خواست و ارادۀ قهری و مبارزۀ سازمانیافتۀ کارگران. احقاق حقوق کارگران در کارخانههایی مثل چسب هل، نه با التماس و درخواست از ادارۀ دولتی کار برای دخالت، نه با بایکوت کردن محصولات کارخانه و نه تقبیح علنی کارفرما قابل تحقق نخواهد بود. کارگران این کارخانه و کارخانههای مشابه تنها با تقویت و اقدام به ساخت «تشکلهای مستقل کارگری» به دستِ خود میتوانند سرنوشت خویش را به دست گیرند و علیه سرمایهداران خصوصی و حامی همیشه حاضر و بزرگ آنها (دولت سرمایهداری) مبارزۀ گام به گام برای حقوق خود را پیش ببرند.
۳۰ مرداد ۱۳۹۵