حملۀ نظامی که از طرف ترکیه به روژاوا کلید خورد، در چند روز گذشته با مانورهای سیاسی رقبایش یعنی روسیه و رژیم اسد تکمیل شد تا مبارزان مردمی روژاوا بیش از پیش خود را در مخمصه و دوراهی تنگ «یا کشتار یا تسلیم» حس کنند. تنگنایی که یک سویش ترکیه با چرخ تانک زمینهای روژاوا را در مینوردد و در سوی دیگرش تانکهای رژیم سوریه.
توافق مشترک ترکیه و امریکا که هرگونه آتشبس را منوط به عقبنشینی کردها، خلع سلاح و انهدام مواضعشان میکند، در تحلیل نهایی به نفع اسد هم هست؛ چون همۀ آنها از شرّ «روژاوا» خلاص میشوند.
این تحولات بار دیگر ثابت میکند که چرا برخلاف کارزارهای تبلیغاتی چند روز اخیر، حمله به روژاوا با توافق کلوب انحصاری ابرقدرتهای جهانی و منطقهای رخ داد؛ و بار دیگر این پیام محکم را میدهد که چرا مبارزان واقعی روژاوا باید راه خود را از رهبران سیاسی که مدام پای میز مذاکره با سرکوبگران دنبال راه نجاتاند جدا کنند و به هیچکس جز نیروی خودشان و متحدان مردمی بینالمللیشان اتکا نکنند.
قرار دادن مبارزان مردمی روژاوا در کنار چهرۀ منفوری همچون اسد خود به قدر کافی عامل دافعه و ریزش پایههای تودهای حامیان روژاوا در داخل و خارج است. هرگونه کمکی چه از جانب اسد و چه از جانب هر قدرت منطقهای دیگر، بیطمع و حساب نیست. در واقع اسد تلاش دارد از حملۀ ترکیه به نحوی بهرهبرداری کند تا هم کنترل بخش نفتخیز کشور را بازپس گرفته باشد و هم اجازۀ تثبیت «خودگردانی» روژاوا را ندهد. لازمه و پیششرط «کمک» او و امثال او آنست که اول از همه مردمان روژاوا از «خودمختاری»شان (حال به هر معنایی که در ذهن دارند) صرف نظر کنند؛ از مسلح شدن مردمی و یگانهای دفاعی خود به نفع حضور ارتش دائمی سوریه بگذرند و خلاصه در یک کلام از تمام دستاوردهای دمکراتیکشان به نفع «بقا» دست بشورند. در این حالت حتی اگر هم نام روژاوا حفظ شود، اما محتوای مترقیاش کشته خواهد شد. به علاوه همانطور که ترامپ به سادگی آب خوردن «متحدان» کُرد خود را فروخت، اسد و پوتین و شرکا هم باز چنین خواهند کرد (چنانکه به ۳ روز نکشیده کردند).
اما درست همانطور که زمانی مقاومت کوبانی در برابر داعش، بیحمایت ابرقدرتهای جهانی و با همبستگی بینالمللی از چهارگوشۀ دنیا پیروز شد؛ نیروهای رادیکال مترقی از همه سو به جبهۀ نبرد مسلحانهاش پیوستند و کوبانی به یک کورسوی امید در خاورمیانۀ جنگزده و شکافته از تنازعات قومی و مذهبی بدل شد، روژاوا هم برای مقاومت ناگزیرست به نیروی خود، خودسازماندهی از پایین و همبستگی طبقاتی منطقهای و بینالمللی نگاه کند.
روژاوا متحدان بالقوۀ خود را دارد، مشروط به آنکه راهش را از ابرقدرتها جدا کند و صدای ستمدیدگان و سرکوبشدگان منطقه شود نه آنکه کنار ستمگران و سرکوبکنندگانشان قرار گیرد: قریب به سه میلیون پناهجوی سوری که امروز در برزخ ترکیه گیر افتادهاند و قرار بوده پس از تصرف قلمروی کردهای سوریه به دست رژیم ترکیه به آنجا پرتاب شوند، متحدان بالقوۀ مقاومت روژاوا هستند. متحد روژاوا، کردهای ایران و ترکیه هستند که زیر ستم مضاعف و به بهای بازداشت و سرکوب، در هفتۀ گذشته فریاد اعتراض علیه تعرض آشکار ترکیه را سردادند.
متحدان روژاوا، کارگران و زحمتکشان منطقهاند که یک روز صدایشان از ایران و عراق بلند میشود و روز دیگر از لبنان و ترکیه، همینانند که با پیشروی اعتراضاتشان میتوانند دولتهای ارتجاعی خود را از داخل درگیر و زمینگیر کنند. از همین مسیر است که میتوان «مقاومت» را با اتکا به همطبقهایهای خود به «تعرض» بدل کرد.
حمایت از جنگ مردمی روژاوا، تقویت استقلالش از قدرتهای جهانی و منطقهای و البته درسهای مهمش برای جنبشهای اجتماعی منطقه امری حیاتی است. به همین خاطر هم رفقای کمیته در تداوم کارزار خیابانی حمایت از روژاوا با توزیع اعلامیههایی در یکی از شهرهای کردنشین ایران تلاش کردند تا به تقویت همین صدای سوم کمک کنند.