جنگِ روانی یا نظامی ؟
از لحظۀ مخابرۀ ترور سلیمانی، همزمان شاهد یکی از حادترین جنگهای اطلاعاتی دولتهای رقیب علیه هم بودیم: داغ شدن هشتگِ «جنگ جهانی سوم» در توئیتر، فیکنیوزهای متقابل، بسیج شدن سایبریها و لابیگران برای دامن زدن به هول و وَلای «خطر جنگ» و نهایتاً در اخیرترین قطعۀ این عملیات روانی-اطلاعاتی، توئیتهای سریالی ترامپ دربارۀ بمباران احتمالی مواضع ج.ا در خارج و داخل کشور.
حافظۀ کوتاهمدت کارگری که برای نان مجبور است جان بکند، شاید یاری نکند که مشابه این جنگ روانی-اطلاعاتی را عیناً اردیبهشت ماه امسال هم از سر گذراندیم، سر و صدای تبلیغاتی ورود ناو لینکلن به خلیج فارس و تیترهای جنگی روزنامهها و کانالهای ماهوارهای و جهش قیمت دلار و…
سلاح روانی «خطر جنگ» در دست ج.ا، اهرمی است برای تشدیدِ فشار داخلی بر ترامپ و همین سلاح در دست ترامپ، اهرمی است علیه ج.ا به قصد تسریع مذاکره (سلاحی که تبعات فوری التهاب اقتصاد، جهش قیمت دلار، وحشت عمومی، تشدید نارضایتی، تعمیق شکاف جناحی حاکمیت و … دارد)
کشمکش آمریکا و ج.ا از همان ابتدا یک چهارچوب استراتژیک کلی داشته: اجتناب دوطرف از رویارویی مستقیم نظامی (جنگ تمامعیار کلاسیک). هر گونه مانور و تاکتیک و تلفاتگیری را فقط در این چهارچوب باید معنی کرد. این استراتژی هم امری ذهنی و دلبخواهی نیست بلکه برآمده از یک تناسب قوای مادی و نظامی بین دو جبهه است: در یکسو یک ابرقدرت نظامی و تسلیحاتی جهانی (آمریکا) است و در سوی دیگر یک قدرت منطقهای در مهمترین گلوگاه نفتی جهان که هم استاد جنگهای نامتقارن نیابتی شده و هم همراهی دو ابرقدرت رقیب یعنی روسیه و چین را با خود دارد. همین تناسب قواست که خطر رویارویی تمام عیار نظامی را نامحتمل میکند.
اما همین دو دو تا چهارتای ساده را که از اتاقهای فکر ج.ا تا آمریکا آن را مفروض میدانند، زیر خروارها تبلیغات رسانهای و جنگ روانی دفن و پنهان میشود تا تودههای مردم در وحشت دائمی جنگ نگه داشته شوند.
چرا آمریکا متمایل به جنگ تمامعیار نیست؟
- ج.ا از یمن تا عراق و سوریه و لبنان، ارتش بزرگ و رنگارنگی از شبهنظامیان نیابتی دارد که در صورت حملۀ نظامی مستقیم آمریکا، اینها را علیهاش فعال میکند. در آن صورت ۲۶ پایگاه نظامی آمریکا در منطقه و صدها مرکز غیرنظامی دیگرش در خاورمیانه در صورت ارادۀ ج.ا، هدف آتش نیابتیهایش قرار خواهند گرفت.
- چنین جنگی اگر شروع شود نه پایانش پیدا خواهد بود و نه محدود به مرزهای داخل ایران، بلکه کل منطقه را به آتش خواهد کشید. برای همین هم مهمترین متحدان منطقهای آمریکا، از جمله سعودی و دیگر دولتهای خلیجی، در صف اول ضربهپذیری از این جنگ و بالتبع مخالفان سرسختش هستند. گواه این گفته، بمباران چهارماه پیش تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان است که حکومت سعودی بشکل خفتباری –بدون توان مقابله- متحمل شد و برای دلجویی واسطههایی به خدمت ج.ا فرستاد.
- آمریکا از دیروز طرح ارسال چند هزار نیروی نظامی جدید به خاورمیانه را رقم زد. حال آنکه اگر واقعاً نقشۀ بمباران مراکز استراتژیک ج.ا را در دستور کار داشت، حضور این نظامیان در منطقه و در تیررس حملات نیابتی ج.ا برایش به انتحار میمانست.
- نهایتاً اگر نقشۀ واقعی آمریکا بمباران مناطق استراتژیک ج.ا در داخل بود، دیگر اطلاع قبلی و زمان و آدرسش را نمیداد!
چرا جمهوری اسلامی متمایل به جنگ نیست؟
- امروز ج.ا به لحاظ داخلی، منطقهای، بینالمللی در ضعیفترین موقعیت ممکن است.
بنابراین برخلاف تبلیغات ۲۴ساعته مبنی بر #انتقام_سخت، قادر به دادن واکنش همسطح نسبت به ترور سلیمانی علیه آمریکا نیست. بنابراین مجبور است بر روی عملیات نمایشی در حوزههای نرمتری مثل حملات سایبری، کاهش تعهدات هستهای یا لابی برای اخراج آمریکا از خاک عراق تحرکاتی کند یا در بدترین حالت از طرف نیابتیهایش ضرباتی به عربستان و اسرائیل وارد کند. در هیچکدام از این موارد ما شاهد «تشدید درگیری نظامی» نخواهیم بود و وضعیتِ کنونی -نه صلح نه جنگ- تداوم خواهد یافت.
گواهش آنکه دیشب ۵ حملۀ نیابتی به مقرهای آمریکا در منطقه و آفریقا صورت گرفت که هیچیک تلفات جانی نداشت؛ درحالیکه ج.ا توان نظامی «تلفاتگیری» از آمریکا را داشت.
- برخی با استناد به آن جملۀ معروف خمینی که میگفت «جنگ نعمت است»، استدلال میکنند که ج.ا برای انحراف نارضایتی داخلی به سمت یک دشمن خارجی و ترس از خیزش مردمی خواهان جنگ است. اما واقعیت اینست که جنگ، همیشه نمیتواند یک نعمت یا راه فرار حاکمیت برای خروج موقت از بحرانهایش باشد. جنگ عراق نعمت بود، چون فرصت میداد که رژیم سازمانیافتهترین نیروهای اپوزیسیون خود را تصفیه کند. امروز نه رژیم پایههای دهۀ ۶۰ خود را دارد که به ضرب روضه و مغزشویی به جبههها اعزام کند و نه در خطر فوری سرنگونی انقلابی از پایین است.
- برعکس، زمانی گزینۀ جنگ نظامی برای ج.ا اهمیت استراتژیک پیدا میکند که خودش را در خطر فوری فروپاشی ببیند. درحالیکه امروز ج.ا هنوز ثبات داخلیاش را از دست نداده. درگیری نظامی با آمریکا برعکس موقعیت تسلط او بر کشور را تضعیف میکند و میتواند شرایط انفجاری جامعه را به سوی شورشهای دیگر سوق دهد. در واقع در شرایط کنونی آنچه بیشتر به کمک ج.ا میآید، نه خودِ جنگ، بلکه نگه داشتن «شبح جنگ» یا «خطر جنگ» بر سر مردم و ایجاد رعب و وحشت است.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۱۵ دی ۹۸