گرافیتی به بهانۀ رنجنامۀ نبلوفر بیانی و در حمایت از فعالان محیط زیست و زندانیان سیاسی زن
از سیل گلستان و خوزستان در ابتدای سال تا سیل بلوچستان در انتهای سال؛ از تراژدی مرگ دستهجمعی پرندگان میانکاله و بجنورد تا خاکستر شدن جنگلهای گیلان در شعلههای آتش، شرح حال محیطزیستی است که به تجارتگاه شرکتهای سپاه و همهچیزخوارانِ رانتی بدل شده. پس عجیب نیست که در چنین فضایی حتی فعالیت زیست محیطی هم یک موضوع نظامی-امنیتی شود.
اینجا هم سماجت و افشاگری و مزاحمت برای سود آنها کار دستتان میدهد. از فعالان محیط زیست کردستان که برای درآوردن جنگلهای زاگرس از حلقوم سپاه مدام به زندان میافتند یا در آتش جنگل میسوزند و یا به کنج زندان میافتند، تا پروندۀ پرسر وصدای ۸ فعال محیط زیست که به قتل یکی و صدور مجموعاً نیم قرن حکم زندان قطعی برای بقیهشان منجر شد.
رنجنامۀ نیلوفر بیانی از شرح شکنجههای جسمی و روانیاش باز هم سر سوزنی از عمق کثافتهایی را افشا کرد که در زندانهای جمهوری اسلامی میگذرد. با خواندن این گزارشهاست که میبینیم در جمهوری اسلامی، چنین زندانیانی یکبار در مقام «زن» محاکمه میشوند و بار دیگر در مقام «فعال محیط زیست»، معلم، کارگر، دانشجو یا وکیل: آزارهای سادیستی، واداشتن به تکمیل تخیلات جنسی و مریض بازجوها، اجبار به تقلید صدای حیوانات، شبیهسازی فضای روانی اعدام و…
گرافیتی بالا در آستانۀ «انتخابات» فرمایشی فردا از سوی حامیان «خیابان تریبون زندانی سیاسی» در دفاع از تمام فعالان محیط زیست و زندانیان سیاسی (به ویژه زنان) و بهعنوان یک رأی قاطع «نه» به این «جمهوری تجاوز» بر دیوارها ثبت شده است.